داستان قارون
قـارون ثـروت انـدوزي بـي رحـم از قـوم بـنـي اسـرائيـل بـود و چـنـان مـال و ثـروت انـدوخـتـه بـود كـه كـليـدهـاي خـزيـنـه هـا و انـبـارهـايـش رامـردانـي قـوي هـيـكـل، حـمـل مي كردند. او، دين الهي و فطرت و اخلاق انساني را زير پا نهاد و به جاي بهره گـيـري درسـت از نـعـمـت هـاي سـرشـار الهـي و كـمـك بـه هـمـنـوعـان و مـسـتـمندان، به تفاخر و تـجـمـل پـرسـتـي پـرداخـت و حتّي از پرداخت حقوق واجب الهي و انفاق و احسان نيز سر باز زد و اندرز دلسوزانه مردم را ناشنيده گرفت آن گاه كه بدو گفتند:
(وَابـْتـَغِ فـيـمـا اتـيـكَ اللّهُ الدّارَ الاْخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا وَ اَحْسِنْ كَما اَحْسَنَ اللّهُ اِلَيْكَ...) [1] .
و در آنـچـه خـدا بـه تـو داده، سـراي آخـرت را بـطلب و بهره ات را از دنيا فراموش مكن وهمان گونه كه خدا به تو نيكي كرده، نيكي كن.
او همه الطاف الهي و خدمات گوناگون اجتماعي مردم را ناديده گرفت و باخيره سري گفت:
(اِنَّما اُوتيتُهُ عَلي عِلْمٍ عِنْدي) [2] .
من اين ها را از نتيجه دانش خود يافته ام.
كـفران نعمت، بخل، رفاه طلبي بسيار، تكاثر ثروت، تبهكاري و بي رحمي قارون، درياي خشم الهي را به تلاطم در آورد تا پاسخ همه آن زشتيها راچنين باز دهد:
(فـَخـَسـَفـْنـا بـِهِ وَ بـِدارِهِ الاَْرْضَ فـَمـا كـانَ لَهُ مـِنْ فـِئَةٍ يـَنـْصـُرُونـَهُ مِنْ دُونِاللّهِ وَما كانَ مِنَ الْمُنْتَصِرينَ) [3] .
او و خـانـه [و دارايـي] اش را به زمين فرو برديم و در برابر خدا، گروهي را نداشت تاياري اش دهند و از ياري شدگان نيز نبود.
قرآن مجيد، سپس به عبرت آموزي پرداخته، مي فرمايد:
(...وَيْكَاَنَّهُ لايُفْلِحُ الْكافِرُونَ تِلْكَ الدّارُ الاْخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لايُريدُونَ عُلُوّاً في الاَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ) [4] .
اي واي! گـويـي كـافـران رسـتـگـار نـمـي شـونـد! آري، ايـن سـراي آخـرت را بـراي كساني برنهاديم كه اراده برتري جستن در زمين و فساد ندارند و فرجام نيكوبراي خدا ترسان است.
پاورقي
[1] قصص (28)، آيه 77.
[2] همان، آيه 78.
[3] قصص (28)، آيه 81.
[4] همان، آيه 82 ـ 83.