بازگشت

عبدالله بن زبير


عبدالله بن زبير، فرزند عمه زاده اميرمؤمنان بود، در كينه توزي به آل علي به گونه اي بود كه چهل روز خطبه خواند، و صلوات بر پيامبر (صلي الله عليه وآله) را در آن ترك كرد. وقتي از او راز ترك صلوات را پرسيدند، پاسخ داد: تا ناگزير نشوم، بر آل او درود نفرستم. [1] مادر او اسماء دختر ابوبكر و پدرش زبيربن عوام است. او يكي از شجاعان بود. در جنگ جمل، در برابر مالك اشتر به ميدان تاخت ولي وقتي كه مالك، وي را به خاك انداخت و به روي سينه اش نشست، با هجوم لشكر عايشه، آزاد گرديد و جان سالم به در بُرد [2] او پس از آن كه بر بخشي از جهان اسلام مسلط شد، مختار را از پاي درآود و قيامش را سركوب كرد او در مجموع، هشت سال و چهار ماه حكومت كرد ولي توسط «حَجّاج» به امر «عبدالملك مروان» در كنار كعبه از پاي درآمد، بدنش را بر دار آويختند و تا يك سال همچنان آويزان بود. گفتند تا مادر او ـ دختر ابوبكر ـ شفاعتش نكند، بدن او را از دار رها نسازند. روزي مادرش از آنجا مي گذشت كه بانگ برآورد: «آيا وقت آن نشده كه اين راكب از مركوب خود پايين بيايد؟ او را در قبرستان يهوديان دفن كردند. او از جمله مهاجرين گروه اول بود كه پس از سه ماه بازگشته بود و دوباره در سال پنجم هجرت با جعفر طيّار به حبشه هجرت كرد. [3] .

درباره او نوشته اند: روزي پيامبر (صلي الله عليه وآله) را حجامت مي كرد و خون هاي پيامبر (صلي الله عليه وآله) را كه ازبدنش خارج كرده بود، تناول كرد. پيامبر (صلي الله عليه وآله) فرمودند: خون را چه كردي؟ پاسخ داد: در مخفي ترين مكان ها جاي دادم. پيامبر (صلي الله عليه وآله) فرمودند: «وَيْلٌ لِلنّاسِ مِنْكَ وَ وَيْلٌ لَكَ


مِنَ النّاسِ». [4] .

گروهي از مورّخان نوشته اند: عثمان در يوم الدار (روزگار محاصره) عبدالله زبير را به عنوان خليفه خود انتخاب كرده بود [5] ابن زبير پس از هشت سال خلافت، توسط حجاج در مكه به دار آويخته شد و سر او براي عبدالملك مروان به شام ارسال گشت مادر او اسماء دختر ابوبكر است كه پس از هفت روز از به خاك سپاري عبدالله درگذشت و در همين سال (پس از سه ماه) عبدالله عمر نيز درگذشت.


پاورقي

[1] تتمة المنتهي، محدث قمي، ص 51.

[2] انصاري، نهج البلاغه، ص 913.

[3] حيوة القلوب، ج 1، ص 454.

[4] سفينة البحار، ماده «عبد»، ج 2، ص 132.

[5] نک: منتخب التواريخ ص ص 481 - 89.