بازگشت

متن صلحنامه


امام مجتبي (عليه السلام) پس از درميان نهادن نامه هاي معاويه، با همراهان و نظرخواهي از مردم و پذيرفته شدن صلح تحميلي معاويه، از طرف مردم، كاغذ سفيدي كه از سوي معاويه، پايين آن مهر و امضا شده بود، مورد توجه خويش قرار داد و روي آن نوشت:

بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ

هذا ما صالَحَ عَلَيهِ الْحَسَنُ بْنَ عَلِيّ ـ مُعاوِيَة بْن أَبِي سُفْيان.

صالَحَهُ أنْ يُسَلِّمَ إِلَيْهِ وِلايَةَ أمرِ الْمُسْلِمِين عَلي أَنْ يَعْمَلَ فِيها بِكِتابِ اللهِ، وَسُنَّة نَبِيِّهِ وَ سِيرَةِ الْخُلَفاء الصّالِحِين، وَ عَلي أَنَّهُ لَيسَ لِمُعاوِيَة أنْ يُعْهَدْ لاِحَد مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْ يَكُونَ الأَمْرُ شُوري وَالنّاسُ آمِنُونَ حَيثُ كانُوا عَلي أنْفُسِهِمْ وَأَمْوالِهِمْ وَ ذَرارِيهِم وَعَلي أنْ لا يَبْغِي لِلْحَسَن بْن عَلِي غائِلَة سِرّاً وَ لا عَلانِيةً، وَعَلي أَنْ لا يُخِيفَ أَحَداً مِنْ أصْحابِهِ». [1] .

ولي معاويه پس از چندي، خطبه اي خواند و چنين گفت: «أَ لا إِنِّي كُنْتُ شَرَطتُ فِي الْفِتْنَة شُرُوطاً أَرَدْتُ بِها اْلاُلْفَةَ وَ وَضع الْحَرب، أَ لا وَ إِنَّها تَحْتَ قَدَمِي». [2] .

او در اين خطبه به طور رسمي اعلام كرد: همه آن شروط را زيرپاي خود مي نهد!

اين سخن، اوّلين هشدار از سوي معاويه به صلح جويان همراه امام مجتبي (عليه السلام) بود و نيز اولين دليل برصدق نظر امام مجتبي (عليه السلام) ؛ زيرا او مخالف صلح بود و پس از اظهارنظر همراهان، مجبور شد تا بدان تن دهد و نيز اين سخن معاويه به آساني ددمنشي او را آشكار ساخت و اين هويدا شدن ميوه آن شروط و ثمره آن امضا از سوي امام (عليه السلام) است.

واقعيت قضيه اين است كه امام (عليه السلام) سر دو راهي قرار گرفته بود:

1 ـ سپردن ولايت امر مسلمين به معاويه.

2 ـ جنگيدن با پسر ابوسفيان.


جنگي نابرابر كه سرانجام به پيروزي معاويه و نسل كشي از سوي او در ميان مؤمنان و خاندان عترت مي انجاميد و در آن صورت حيات اسلام تهديد به نابودي مي شد؛ زيرا معاويه، طالب سلطنت و امپراتوري بود، نه اوج گسترش اسلام و تعاليم حياتبخش آن. او با سياست اهريمني ويژه اي، ظاهر اسلام را باقي گذارده، روح آن را براي هميشه، محكوم به فنا و فراموشي كرد. براين اساس، امام مجتبي (عليه السلام)، جهت احتراز از عدم تحقق امر دوم، راه حل اول را به ناچار پذيرفت و در برابر اعتراض برخي از ياران فرمود: «اِنَّما فَعَلْتُ ما فَعَلْتُ إِبْقاءً عَلَيكُمْ»؛ [3] «به امضاي صلح نامه تن دادم تا شما باقي بمانيد.».

نيز مي فرمود: «فَتَرَكْتُهُ لِصَلاحِ أُمَّةِ مُحَمَّد وَ حِقْنِ دِمائِها»؛ «خلافت را در راستاي مصلحت جامعه و حفظ امت و پيشگيري از خون ريزي (نسل كشي) ترك كردم.».

قابل ذكر است كه پس از شهادت امام مجتبي (عليه السلام) شيعيان به امام حسين (عليه السلام) نامه تسليت نوشتند و خاطرنشان كردند: «... المُنْتَظِرُ لاَِمْرِكَ»؛ [4] «ما منتظر دستور تو هستيم.».


پاورقي

[1] انساب الأشراف، ج 2، ص 44.

[2] همان، ص 47.

[3] انساب الأشراف، ج 2، ص 48.

[4] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 217.