بازگشت

چرا امام زودتر قيام نكرد؟


پاسخ: زمينه قيام مسلّحانه براي امام حسين (عليه السلام) در زمان معاويه مهيّا نبود؛ زيرا:

الف: پيش از وي، امام مجتبي (عليه السلام)، عهده دار امامت بودند و نيز در آن زمان (در حيات معاويه)، شرايط لازم فراهم نبود.

ب: معاويه بر ضد مخالفان خود به شدت جوّسازي كرد؛ به طوري كه علي (عليه السلام)را منزوي و خانه نشين ساخت. وقتي مردم وضع را اينگونه ديدند، از همراهي با امام (عليه السلام) در جنگ بر ضد حاكم فاسد خودداري نمودند.


همين مسأله موجب رخوت و سستي عمومي، نسبت به قيام مسلّحانه شده بود. به عنوان مثال: امام مجتبي (عليه السلام) با آن كه از كوفه به لشكرگاه «نخيله» رفتند و ده روز جهت پيوستن مردم به او، به انتظار نشستند، در مجموع، تنها چهارهزار نفر به آن حضرت پيوستند و ناگزير خود به كوفه بازگشتند و مردم را به جهاد تحريك و تشويق نمودند. [1] .

با آن كه مسلمانان در معرض تهديد سپاه جرّار معاويه قرار گرفته بودند و لشكر او تهاجم به سوي پايتخت اسلامي را آغاز كرده بود، باز موجب بيداري و بسيج كوفيان نگشت، ابن شهر آشوب در مناقب مي نويسد:

«وَ اسْتَنْفَرَ مُعاوِيَةُ النّاسَ، فَلَمّا بَلَغَ جِسْرَ مَنْبج، بَعَثَ اْلحَسَنُ حُجْرَ بْنَ عَدِي وَاسْتَنْفَرَ النّاسَ لِلْجِهادِ». [2] .

«معاويه مردم را در يك بسيج عمومي، به حركت درآورد و تا پل معروف «منبج» به پيش تاخت و در اين هنگام امام حسن (عليه السلام) حجر بن عدي را مأمور بسيج عمومي عليه معاويه كردند.»

ج: امضاي ترك مخاصمه

طبق شرايط خاص آن روز، امام مجتبي (عليه السلام) با معاويه، جهت پيشگيري از ددمنشي هاي او، ترك مخاصمه نمود و صلحنامه را امضا كرد و اين مسأله تا آخر حيات معاويه اعتبار داشت.

د: تفاوت سياست معاويه با يزيد

ـ يزيد با معاويه در تاكتيك و روش، تفاوت اساسي و آشكار داشت، تا آنجا كه امام حسن (عليه السلام) در زمان معاويه با او صلح كرد، امّا امام حسين (عليه السلام) درباره يزيد فرمودند: «در صورتي كه جرثومه اي چون يزيد زمامدار باشد، فاتحه اسلام خوانده است، شخصي مانند من با آدمي همچون يزيد بيعت نخواهد كرد [3] اگر در زندگي هيچ


گونه پناهگاهي نيابم، هرگز با يزيد بن معاويه بيعت نخواهم كرد». [4] .

اگر امام مجتبي (عليه السلام) هم در دوران يزيد در قيد حيات بودند، بي ترديد قيام مي كردند؛ زيرا كفر يزيدي، چيزي نبود كه فقط فرزانه اي چون سالار شهيدان از آن بيمناك باشد؛ حتّي پيامبرخدا (صلي الله عليه وآله) نيز بارها خطر وجود او را به جامعه هشدار داده بودند.؟؟؟


پاورقي

[1] الشيعه و الحاکمون، ص 62.

[2] مناقب، ج 4، ص 3.

[3] مقتل الحسين، ص 23 و 24.

[4] مقتل خوارزمي، ج 1، ص 184.