بازگشت

انتصاب تبعيدي هاي پيامبر بر مصدر كارها


1 ـ پيامبر (صلي الله عليه وآله)، مروان حكم را به طائف تبعيد كرده بود. پدر او كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) را مسخره مي كرد و جاسوس مشركين بود، مورد نفرين پيامبر (صلي الله عليه وآله) قرار گرفت و مطرود شد [1] .


او به همراه پدر خويش در حالي كه طبق نظر ابن ابي الحديد كودكي بيش نبود، راهيِ تبعيدگاه طائف شد [2] و همچنان مطرود بود تا اين كه خليفه سوم ـ عثمان ـ وي را به مدينه بازگرداند [3] و به عنوان سياستگذار خود منصوب كرد.

2 ـ پيامبر (صلي الله عليه وآله)، «حَكَم بن ابي العاص»، پدر مروان و عموي عثمان را نيز از مدينه به طائف تبعيد نمود. اما پس از رحلت پيامبر (صلي الله عليه وآله)، عثمان درخواستِ بازگشت عمويش را از ابو بكر نمود؛ ابوبكر پاسخ داد: «كسي را كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) تبعيد كرد، من او را بازنخواهم گرداند.».

عثمان در دوران عمر نيز چنين تقاضايي را كرد، ليكن عمر به درخواست او ـ مانند ابوبكر ـ پاسخ مثبت نداد تا اين كه پس از عمر، خودش او را به مدينه بازگرداند. [4] .

3 ـ «هيت» در هنگام فتح طائف از زيبايي و فريبايي دختران طائف، به منظور تحريك سربازان اسلام، تعريف و توصيف مي كرد. پيامبر (صلي الله عليه وآله) كار او را به عنوان «الحرب خدعة» نپذيرفت و وي را به كوه هاي طائف تبعيد كرد و او در آن جا به سربرد، تا اين كه عثمان او را به شهر راه داد. [5] .


پاورقي

[1] ناسخ التواريخ، ج 1، ص 730 و اثبات الوصيه، ص 145.

[2] شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 148.

[3] عظمت حسيني، ص 39 و 49.

[4] في ظلال نهج البلاغه، ج 1، ص 358؛ ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 149.

[5] ناسخ التواريخ، ج 3، ص 322 و سفينة البحار، ماده «هيت».