بازگشت

تولد زينب


هنوز چهار بهار (و به قولي پنج بهار) از عمر پيامبر (صلي الله عليه وآله) باقي بود كه خبر مسّرت بخش تولد زينب (عليها السلام) را به او دادند. پيامبر (صلي الله عليه وآله) با شنيدن اين خبر، به سرعت خود را به خانه فاطمه (عليها السلام) رساند و به دخترش فرمود:


«يا بُنَيّة إيتيني بِابْنَتِكِ الْمَوْلودَة»؛ «دخترم! فرزند نوزادت را نزد من بياور.»

قنداقه آن مولود را به محضر پيامبر (صلي الله عليه وآله) آوردند. آن حضرت او را در آغوش كشيد

و به سينه چسبانيد و صورت خود را به صورت وي نهاد. ليكن فاطمه با كمال تعجب ديد كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) به جاي خوشحالي و سرور، به شدت مي گريد، تحمّل اين منظره بر فاطمه (عليها السلام)دشوار بود. پرسيد: پدرم! خداوند ديدگان تو را نگرياند، چرا گريان شدي؟

حضرت پاسخ دادند:

«دخترم! فاطمه، بدان كه اين دختر در آينده به مشكل ها و مصيبت هاي بسيار دشوار و مختلف گرفتار خواهد شد.» [1] .

و افزودند:

«اي پاره تنم! اي نور ديدگانم! كسي كه بر او و بر مصائب وي اشك بريزد، از حيث پاداش چنان است كه براي دو برادرش (حسن و حسين) اشك بريزد.» [2] .

پيامبر (صلي الله عليه وآله) سپس به نامگذاري آن مولود پرداخت و نام وي را زينب نهاد. [3] .

زينب (عليها السلام) سوّمين فرزند زهرا (عليها السلام) است كه دو سال پس از تولد امام حسين (عليه السلام) و سه سال پس از تولد امام حسن (عليه السلام) به دنيا آمد. [4] .

او تنها زني است كه در وصف وي گفته شده: «أشْبَهُ النّاسِ بِأَبِيها وَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ»؛ [5] «شبيه ترين مردم به پدرش (علي) و مادرش زهرا بود.».

نيز درباره اش گفته اند: «كانَتْ قُطْبُ دائرةُ الْعيالِ في الْمُخَيَّمِ الْحسين»؛ «او محور و رهبر اهل بيت امام حسين (عليه السلام) در خيمه گاه بود.».



پاورقي

[1] «يا بِنْتاه يا فاطمة إعْلَمي أنَّ هذه الْبِنْت سَتُبْتَلي بِبِلايا، وَ تَرِدُ عَليها مصائبٌ شَتّي، و رَزايا أدهي».

[2] «يا بَضْعَتي وَ قُرَّةُ عَيني إنَّ مَنْ بَکي عَلَيْها وَ عَلي مَصائِبها يَکونُ ثَوابُهُ کَثَوابِ مَنْ بَکي عَلي أخَوَيْها».

[3] معالي السبطين، ج2، ص132.

[4] همان، صص133 و 134.

[5] همان، ص 134.