بازگشت

تعصب جاهلي


يزيد در حضور همگان، مستانه با عصاي دستي خود، بر لب و دندان امام حسين (عليه السلام)


مي نواخت و مي گفت: «يَوْمٌ بِيَوْمِ بَدْر». [1] .



قَدْ قَتَلْنَا الْقِرْمَ مِنْ ساداتِهِمْ

وَ عَدَلْناهُ بِبَدْر فَاعْتَدَلْ [2] .



او اشعار كفرآميز ابن زبعراي كافر را مي خواند كه پس از جنگ اُحُد و شهادت ياران دلاور اسلام، از جمله حمزه سيّدالشهدا و سايرين، به عنوان سرود فتح مي خواند؛ مانند:



لَيْتَ أَشْياخي بِبَدْر شَهِدُوا

جَزَعَ الْخَزْرَجِ مِنْ وَقْعِ الاَْسَلْ [3] .



يزيد نيز چند بيت بدان افزود و مستانه خواند.

همچنين در «جيرون» وقتي به تماشاي صحنه اسرا ايستاده بود، گفت: كلاغ، بانگ ناهنگام سرداد، گفتم بانگ تو گوياي هرگونه مسائلي است، باشد ولي بدان كه من طلبكاري خود را از پيامبر وصول كردم.



اَلْغُرابُ فَقُلْتُ صِحْ، أَوْ لا تَصِح

فَقَدْاقْتَضَيتُ مِنَ الرَّسُولِ دُيُوني [4] .



او با اين تعصّبات، سيماي دروني خويش را برملا كرد تا كسي در كفر او شك نكند.


پاورقي

[1] مناقب، ج 2، ص 226.

[2] ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج2، ص383.

[3] أبو سعد عبدالله بن زُبعري بن قيس قرشي، شاعر قريش در جاهليت و از مخالفان سرسخت مسلمانان بود. هنگامي که فتح مکه رخ داد، او به نجران گريخت و در سال 15 هـ. مرد. (الأعلام، ص87). اشعار او را در کتاب سيره ابن هشام، ج3، ص144 بخوانيد.

[4] روح المعاني، ج 26، ص73.