بازگشت

انحراف اذهان


دستگاه حاكم يزيدي سعي بر آن داشت تا هرگونه بيداري و جريان افشاگري را خنثي نمايد.

زيدبن ارقم مي گويد: هنگامي كه سر مطهّر امام حسين (عليه السلام) را از كنار منزلم (در كوفه) عبور مي دادند، ديدم لب هاي مبارك او اين آيه را تلاوت مي كند: (أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ

أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَباً). با ديدن اين صحنه موهايم راست شد و گفتم: «رَأْسُكَ وَ اللهُ يَابْنَ رَسُول اللهِ أَعْجَبُ وَ أَعْجَب». [1] .

اين صحنه، مورد توجه يزيد و عمّال او قرار گرفت و از اين جهت براي انحراف اذهان، هنگام ورود سرهاي شهدا به شام، پيش بيني لازم را به عمل آورده بودند؛ يعني


وقتي سرهاي شهدا را به دمشق آوردند، مردي در پيشاپيش سرِ امام (عليه السلام)همين آيه را

تلاوت مي كرد. سرِ امام (عليه السلام) با زباني فصيح ـ در حالي كه همگان را متوجه خود ساخته بود چنين فرمود: «أعْجُبُ مِنْ أَصْحابِ الْكَهْفِ قَتْلي وَ حَمْلِي» ؛ [2] «عجيب تر از داستان اصحاب كهف، قتل من و انتقال سرم به اين ديار است.»

با اين اعجاز، ترفندهاي يزيدي خنثي و شيطنت وي بي اثر شد. ابنوكيده مي گويد: (هنگامي كه صداي دلنشين قرآن را از سرِ بريده شنيدم)، ترديد داشتم كه سر مطهر امام (عليه السلام)، قرائت مي كند؛ ولي امام به من نگريست و فرمود:

«يَابْنَ وَكِيده أَما عَلِمْتَ إِنّا مَعاشِرُ الأئمَّةِ أَحْياءٌ عِنْدَ ربِنّا نُرْزِقُونَ؟»

لذا تصميم گرفتم سر امام (عليه السلام) را برُبايم، كه امام (عليه السلام) فرمود: «تو در اين كار موفق نخواهي شد، ريختن خون من در پيش خدا مهم تر از گرداندن من (در بالاي نيزه) در شهرهاست. آنان را به حال خود واگذار، به زودي در جهنم گرفتار غُل و زنجير خواهند شد». [3] .


پاورقي

[1] ارشاد، مفيد، ص 245 ؛ منتهي الآمال، ص 500.

[2] بحار الأنوار ج 45، ص 188 و منتهي الآمال، ص 512.

[3] المناوي، فيض القدير، ج1، ص240.