بازگشت

حركت به سوي مدينه


خبر حادثه كربلا زماني در مدينه پيچيد كه ابن زياد خبر شهادت امام حسين (عليه السلام) را به والي مدينه ـ عمرو بن سعيد اشرق ـ (عمرو بن سعيدالعاص) [1] اطلاع داد و او اين خبر را در شهر اعلان كرد. در اين حال بود كه شيون و زاري به خصوص از خانه هاي بني هاشم برخاست. والي مدينه با اشاره به قبر پيامبر (صلي الله عليه وآله) گفت: «يَوْمٌ بِيَوْمِ بَدْر يا رَسُولَ الله»؛ «اي رسول خدا، امروز عوض روز بدر!» جمعي از انصار كه گفتار او را مي شنيدند بر او برآشفتند.

برخي از مقتل نويسان نوشته اند والي مدينه دستور داد خانه هاي بني هاشم را خراب كردند. [2] .

كفار، همواره از زخم عميق و خاطره تلخ شكست جنگ بدر ياد مي كردند و پيوسته در صدد انتقام بودند. اميّة بن ابي حذيفه، يكي از فرماندهان و از پرچمداران سپاه كفر در جنگ اُحُد بود كه از شكست مسلمانان در جنگ اُحد خشنود گشت و فرياد مي زد: «يَوْمٌ بِيَوْمِ بَدْر». او به دست توانمند امير مؤمنان (عليه السلام) در همين جنگ به خاك افتاد


و به حياتش خاتمه داده شد.

شعار پيشگفته پس از جنگ اُحُد خاموش بود تا اينكه واقعه كربلا بهوقوع پيوست، و يزيد در شام [3] و والي او در مدينه، كه به ظاهر مسلمان شده بودند، بار ديگر آن شعار را سرداند.

هنگامي كه خبر شهادت امام و يارانش؛ از جمله دو تن از پسران عبدالله بن جعفر به مدينه رسيد، ابو السلاسل، غلام او، آزرده خاطر شد و گفت: آنچه به روز ما آورد كسي جز حسين نبود! عبدالله بن جعفر با كفش خود بر سر او كوفت و فرمود: چه مي گويي؟ به خدا سوگند اگر در ركاب او بودم جان خود را فدايش مي كردم و افزود: آنچه در اين باره بر من وارد شد چيز مهمي نيست. او سپس در ميان ياران خود حضور يافت و گفت: خداي را شاكرم كه با شهادت حسين ما را سربلند ساخت. [4] .

آري، مؤمنان راستين شهادت را سربلندي مي دانند ولي كفار و منافقان، آن را خسران و زيانبار مي پندارند.


پاورقي

[1] نکـ: معالي السبطين، ج2، ص31.

[2] مقتل الحسين (مقرم)، صص 334 و 335 ؛ نکـ: معالي السبطين، ج2، ص31.

[3] حلية الأبرار، بحراني، ج1، ص478.

[4] کشف الغمه، ج2، ص68، قالَ أَبُو السَّلاسِل مولي عبد الله هذا ما لَقَينا مِنَ الْحُسَينِ فَحَذَفَهُ عَبد الله بنعله ثُمَّ قالَ: يَا بنَ اللخناء أَ لِلحسين تقول هذا؟! و الله لو شهدته لأحببت أن لا أفارقه حتّي أُقتَل معه و الله إنّه لمما يسخي بنفسي عنهما و يعزي عن المصاب بهما أنّهما أصيبا مع أخي و ابن عمّي مواسين له صابرين معه. ثمّ أقبل علي جلسائه فقال: الحمد لله عزّ علي بمصرع الحسين (عليه السلام).