بازگشت

نفرين امام سجاد بر قاتل علي اصغر


امام سجاد (عليه السلام) دعا كرد كه قاتل علي اصغر هرچه زودتر به انتقام و عذاب الهي گرفتار شود. منهال گويد: از كوفه به سفر حج مي رفتم كه خدمت امام سجاد (عليه السلام) رسيدم. امام از من پرسيد: آيا حرمله زنده است؟

گفتم: آري، امام (عليه السلام) دست به دعا برداشت و گفت: خدايا! حرارت آتش و داغي آهن را به او بچشان!

وقتي به كوفه بازگشتم و ديداري از مختار كردم، با هم به منطقه كناسه كوفه رفتيم. آنجا بوديم كه حرمله را آوردند و مختار فرمان داد تا دست و پاي او را ببندند و در آتش افكنند و من با ديدن آن صحنه «سبحان الله» گفتم.

مختار پرسيد: چرا چنين گفتي؟ جريان نفرين امام سجاد (عليه السلام) را به او گفتم و او به خاطر آن كه دعاي امام به دست او مستجاب شده بود به سجده افتاد. [1] .

بعضي نوشته اند: حرمله خطاب به مختار گفت: مهلت بده تا كارهايي را كه كرده ام بيان كنم و قلبت را بسوزانم:


ـ سه تير سه شاخه داشتم كه آنها را زهرآگين ساختم!

ـ با يكي از تيرها گلوي علي اصغر را در آغوش حسين دريدم. با دوّمي، قلب حسين را هنگامي كه پيراهن خود را بالا زد تا خون پيشانيش را پاك كند هدف قرار دادم و سوّمين تير را به گلوي عبدالله بن حسن كه در كنار عمويش حسين بود زدم. [2] .





پاورقي

[1] منتهي الآمال، ج1 ص451، 535 536 ؛ عوالم، ص665.

[2] منهاج الدموع، ص411.



آنقدر گرم است بازار مکافات عمل

هرچه بهتر بنگري، هرروز، روز محشراست



به چشم خويش، ديدم در گذرگاه

بزد برجان موري مرغکي را



هنوز از صيد منقارش نپرداخت

که مرغ ديگر آمد کار او ساخت.