بازگشت

مقام عباس


در مقام عباس (عليه السلام) همين بس كه دو امام معصوم بر بازوي وي بوسه زدند؛ نخست، در آغازين لحظه هاي تولدش بود كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) بازوانش را بوسيد. بعضي از مورّخان نوشته اند: هنگامي كه قنداقه ابوالفضل را به دست پدرش علي (عليه السلام) دادند، او نخست در گوش راست و چپش اذان و اقامه گفت و سپس نامش را عباس نهاد و سپس بازوان كوچكش را بوسيد و اشك ريخت؛ «ـ ثُمَّ قَبَّلَ يَدَيْهِ وَاسْتَعْبَرَ وَ بَكي». [1] .


و دومين مورد در روز عاشورا بود كه امام حسين (عليه السلام) بازوي از تن جدا شده اش را از زمين برداشت و بر آن بوسه زد.

در علوّ شأن، جلالت و رتبت ابوالفضل (عليه السلام) نوشته اند كه: روزي امام سجاد (عليه السلام)نگاهي به عبيدالله بن عباس (پسر عباس بن علي) كرد و گريست و فرمود: [2] .

«ما مِنْ يَوْم أشدّ علي رسول الله (صلي الله عليه وآله) من يوم أُحُد، قُتِلَ فيه عَمّهُ حمزة بْن عبدالمطّلب أسَد الله و أسد رسوله و بعده يوم مُؤْتَة، قُتِلَ فيه ابْن عمِّهِ جعفربْن أبي طالب (عليه السلام): ثمّ قال: و لا يوم كيوم الحسين (ع)، أزدلف عليه ثلاثون ألف رجل يزعمون أنَّهم من هذه الأمّة، كلّ يتقرّب إلي الله عزّ و جلّ بدمه، و هو بالله يُذَكِّرُهُمْ فلا يَتَّعظون حتّي قتلوه بَغْياً وَ ظُلْماً و عُدواناً، ثمّ قال: رَحِمَ الله عمِّي العبّاس، فلقد آثر وأبْلي وَ فَدي أخاهُ بِنَفسِهِ حَتّي قُطِعَتْ يداه، فَأبْدَلَهُ اللهُ عزّ و جلّ بها جناحَيْن يَطِير بهما مع الملائكة في الجنّة، كما جَعَل لِجعفر بْن أبي طالب، و انّ للعباس عندالله تبارك و تعالي منزلة يَغْبِطُهُ بها جميعُ الشُّهداءِ يَوْمَ الْقِيامَةِ». [3] .

«براي رسول خدا (صلي الله عليه وآله) روزي سخت تر از روز اُحد نبود؛ روزي كه عمويش حمزه به شهادت رسيد و پس از آن، سخت ترين روز براي آن حضرت، روزي بود كه پسر عمويش جعفربن أبي طالب به شهادت رسيد.

[امام سجاد (عليه السلام) آنگاه افزود] روزي بسان روز قتل حسين (عليه السلام) نيست. روزي كه سي هزار نفر، در حالي كه خود را از امت محمّد (صلي الله عليه وآله) مي پنداشتند و تصور مي كردند با كشتن حسين (عليه السلام) به خدا تقرّب مي جويند، وي را احاطه كردند. و امام هر چه از آنان خواست خدا را بياد آورند و دست از اين جنايت ها بر دارند، آنان توجه نكرده و به ظلم، تجاوز و كينه، وي را كشتند.


[امام سجاد (عليه السلام) سپس فرمود:] خدا رحمت كند عمويم عباس را كه با ايثار و پيروزي در امتحان، جانش را فداي برادر كرد، تا آنجاكه دست هايش از تن جدا شد و خدا به جاي آن دو دست، دو بال همانند عمويش جعفر طيّار به او داد كه در بهشت به طيران درآيد. البته، عمويم عباس موقعيّتي در پيشگاه خدا در بهشت دارد كه در قيامت مايه غبطه همه شهدا است.».

همچنين، امام صادق (عليه السلام) فرمود: عموي ما عباس، هشيار و تيزبين بود و زيركي ويژه اي داشت. او داراي ايماني شكست ناپذير بود و در حمايت از حسين (عليه السلام) پيكار كرد و امتحان شايسته اي داد تا به شهادت رسيد. [4] (او، علاوه بر زيبايي معنوي، از جمال ظاهري نيز برخوردار بود).

ابوالفرج مي نگارد: عباس انساني خوش قامت و رعنا بود. هنگامي كه بر اسب مي نشست، پايش به زمين مي رسيد. او را «ماه بني هاشم» مي خواندند. [5] .

درجه اعتبار و موقعيت حضرت عباس در پيشگاه امام (عليه السلام) را مي توان از كلام خود امام فهميد. در عصر تاسوعا آنگاه كه سپاه باطل به سوي لشكر حقّ حمله كرد امام (عليه السلام) به عباس گفت: «إرْكَبْ بِنَفْسي أنْتَ»؛ [6] «جان من فدايت! سوار شو؟». اين جمله از زبان امام معصوم مقام پر ارجي را براي عباس اثبات مي كند و لذا امام (عليه السلام) در كنار جسد وي فرمودند: «الآن انْكَسَرَ ظَهْري»؛ «اكنون پشتم شكست.»

منصب پرچمداري عباس نيزگوياي موقعيت والاي او در لشكر امام حسين (عليه السلام) است.



پاورقي

[1] نکـ: خصائص العباسيه، ص119.

[2] نکـ: صدوق، المجالس، ص277 ؛ بحارالأنوار، ج44، ص298.

[3] امالي صدوق، ص462.

[4] «رُويَ عن الصّادق (عليه السلام) قال: کان عمّنَا العبّاس بْن علي (عليهما السلام) نافِذُ الْبَصيرةَ، صَلِبُ الإيمان، جاهَدَ مَعَ أبي عبدالله، و أبْلي بلاءً حسناً». نکـ: اعلمي، دائرة المعارف، ج12، ص62 ؛ معالي السبطين، ج1، ص270.

[5] «و کان العبّاس رجلاً وسيماً جميلاً، يرکب الفرس المطَّهَم و رِجلاه يخطان في الأرض و کان يقال له قمر بني هاشم و کان لواء الحسين (عليه السلام) معه». بحارالأنوار، ج45، ص39 ؛ ناسخ التواريخ، ج2، ص341، ترجمه مقاتل الطالبين، ص82.

[6] مقتل الحسين، صص 211 ـ 213 بررسي تاريخ عاشورا، ص67 الکامل، ج4، ص56.