بازگشت

تصوير


زندگي صحنه ي پيكارهاست

زندگي ميدان مبارزه هاست

از اين پيكارها و مبارزه ها، آن پيكار و مبارزه اي ارزش مي گيرد كه با انگيزه اي پاك آغاز گردد و براي آرماني عظيم به وجود آيد و به خاطر عقيده اي ارجمند دنبال گردد. مبارزه و پيكار مقدس، انگيزه و عقيده اي مقدس مي خواهد.

زندگي انسان، چيزي نيست جز همين عقيده و جهاد در راه آن و كوشش براي گسترش آن.

«ان الحيوة عقيدة و جهاد»

انسان آگاه، انساني كه هستي را شناخته و نقش انسان را شناخته و جهت حركت هستي و انسان را شناخته، به اين عقيده مي رسد كه: در اين كاروان متحرك هستي، ركود، كم تر از عقبگرد نيست و عقبگرد جز «تنهايي» نيست. و «تنهايي». در كوير هستي، جز مرگ نيست.

و به اين عقيده مي رسد كه انسان بايد بارور گردد، و شكل خود را انتخاب كند و جهت بگيرد، و در درون او، و در جامعه ي او، جز حق حاكمي نماند.

به دنبال آن شناخت و اين عقيده، آن جا كه مي بيند طاغوتي به سركشي برخاسته و طاغوتي خلق را به بند كشيده و استعدادها را، راكد گذاشته تا از


آنها بهره بستاند، در آن جا آرام نمي نشيند. براي گسترش حكومت حق، در درون انسان و در جامعه ي او، كوشش مي كند و براي اين درگيري، به نيازها مي انديشد و براي تامين آنها تلاش مي نمايد.

حسين عليه السلام، انساني آگاه، انساني معتقد، انساني راه رفته است.

او با طاغوتي روبروست كه خلق را براي خود مي خواهد و آنها را پل خويش مي شمارد و از آنها بيشترين بهره ها را طلبكار است.

و براي اين بهره برداري، آنها را به رذالت كشانده.

شخصيتشان را شكسته،

با سرگرمي ها تخديرشان كرده است.

حسين عليه السلام، اين انسان آگاه، اين آگاه آزاد، و اين آزاد مسئول براي اين آزادي و آن حكومت، مبارزه اش را شروع مي كند.