بازگشت

پژمان بختياري






اين ماه، ماه ماتم سبط پيمبر است

يا ماه سر بلندي فرزند حيدر است؟



شير اوژني كه بر تن و فرق مباركش

از زخم تير جوشن و از تيغ، مغفر است



در ظاهر ار شكسته شد آن شير دل، منال

كز آن شكست، باده ي فتحش به ساغر است



سر لوح فتح نامه ي او شد، شكست او

مرد حق ار شكسته شود هم، مظفر است



امروز عيد فتح حسين است و آل او

زاري مكن كه خسته ي شمشير و خنجر است



او كشته گشت و ملت اسلام زنده شد

اين كشته از هزار جهان زنده، برتر است



او كشته نيست، زنده ي اعصار و قرنهاست

كش نام نيك تا به ابد زيب دفتر است



مرگ از براي ماست نه در خورد او كه ما

ترسان ز محشريم و وي آن سوي محشر است



خواري و سرشكستگي آرد قبول ظلم

او تا جهان به جاست عزيز است و سرور است



آن آهنين جگر كه ز تصوير تيغ او

تب لرزه، مر سپاه عدو را به پيكر است






مظلوم نيست، خانه برانداز ظالم است

لب تشنه نيست، ساقي تسنيم و كوثر است



مظلوم ني، كه رايت پيروزمند او

پيوسته بر بسيط زمين سايه گستر است



آن كس كه بي سپاه زند بر سپاه خصم

درياي لشكر است، نه محتاج لشكر است



ديندار باش و عدل گزين باش و مرد باش

كاين مكتب گزيده ي سبط پيمبر است



در راه دوست تكيه به شمشير تيز كن

كاري كه كرد شاه شهيدان، تو نيز كن