بازگشت

كمپاني


آيت الله محمد حسين غروي اصفهاني معروف به علامه ي كمپاني از بزرگترين مجتهدين عصر خود و داراي تأليفات گرانبهايي است. او مجتهد فيلسوف و شاعر و اهل تقوا و تهجد بود و به سال 1296 ه.ق. متولد شده و در سال 1361 ه.ق. در نجف اشرف درگذشت و همانجا به خاك سپرده شد. [1] .



نور حق در ظلمت شب رفت در خاك، اي دريغ

با دلي از خون لبالب رفت در خاك، اي دريغ



طلعت بيت الشرف را زهره ي تابنده بود

آن كان تابنده كوكب، رفت در خاك، اي دريغ



كعبه ي كروبيان و قبله ي روحانيان

مستجار دين و مذهب رفت در خاك، اي دريغ



ليلي حسن قدم به عقل اقدم همقدم

اولين محبوبه ي رب رفت در خاك، اي دريغ



حامل انوار و اسرار ولايت آن كه بود

جبرئيلش طفل مكتب، رفت در خاك، اي دريغ



آن كه بودي از محيط فيض وجودش كامياب

هر بسيط و هر مركب، رفت در خاك، اي دريغ



مصباح نور، جلوه گر اندر تنور بود

يا در تنور، آيت «الله نور» [2] بود



گاهي به اوج نيزه، گهي در حضيض خاك

از غايت خفا و كمال ظهور بود



گاهي مدار دايره ي سوز و ساز شد

گاهي چو نقطه، مركز شور و نشور بود



چشمه ي خور در فلك چارمين

سوخت ز داغ دل ام البنين



آه دل پرده نشين حيا

برده دل از عيسي گردون نشين



دامنش از لخت جگر، لاله زار

خون دل و ديده روان ز آستين



زهره ز ساز غم او نوحه گر

مويه كنان، موي كنان، حور عبن



ناله و فرياد جهانسوز او

لرزه در افكند به عرش برين





پاورقي

[1] خلاصه از مقدمه‏ي ديوان.

[2] نور/35.