بازگشت

اقبال لاهوري


محمد اقبال لاهوري شاعر متفكر پاكستاني، آخرين شاعر بزرگ فارسي گوي شبه قاره هندوستان است و بر همه ي استادان مقدم بر خود در آن سامان سبقت گرفته. تحصيلات وي در انگلستان و آلمان انجام گرفت و بعد سرمايه ي اسلامي خود را نيز به ميزان بسيار به آن افزود. او از پيشروان و اصلاح طلبان بزرگ مسلمان هند و از بانيان كشور پاكستان شمرده مي شود. به سال 1357 ه.ق. در سيالكوت پاكستان غربي وفات يافت. آثار او در مجموعه هايي به نام «پيام مشرق»، «زبور عجم»، «اسرار و رموز»، «ارمغان حجاز»، «جاويد نامه» و غيره مكرر به طبع رسيده است. [1] .



اي امام عاشقان، پور بتول

سرو آزادي ز بستان رسول



الله الله باي بسم الله، پدر

معني «ذبح عظيم» [2] آمد پسر



سرخ رو عشق غيور از خون او

سرخي اين مصرع از مضمون او



در ميان امت كيوان جناب

همچون حرف «قل هو الله» [3] در كتاب



زنده حق از قوت شبيري است

باطل آخر داغ حسرت ميري است



چون خلافت رشته از قرآن گسيخت

حريت را زهر اندر كام ريخت



خاست آن سر جلوه ي خيره ي خيرالامم

چون سحاب قبله، باران در قدم



بر زمين كربلا باريد و رفت

لاله در ويرانه ها كاريد و رفت



تا قيامت قطع استبداد كرد

موج خون او چمن ايجاد كرد



بهر حق در خاك و خون غلتيده است

پس بناي لا اله گرديده است



راز ابراهيم و اسماعيل بود

يعني آن اجمال را تفصيل بود






عزم او چون كوهساران استوار

پايدار و تند سير و كامكار



خون او تفسير اين اسرار كرد

ملت خوابيده را بيدار كرد



تيغ لا چون از ميان بيرون كشيد

از رگ ارباب باطل خون كشيد



نقش الا الله بسر صحرا نوشت

سطر عنوان نجات ما نوشت



رمز قرآن از حسين آموختيم

زآتش او شعله ها افروختيم



شوكت شام و فر بغداد رفت

سطوت غرناطه هم از ياد رفت



تار ما از زخمه اش لرزان هنوز

تازه از تكبير او ايمان هنوز



اي صبا اي پيك دور افتادگان

اشك ما بر خاك پاك او رسان [4] .





پاورقي

[1] خلاصه از فرهنگ معين.

[2] الصافات/107.

[3] اخلاص/1.

[4] کتاب گلوژاه 2، گردآوري محمد مطهر، ص 125.