بازگشت

حسن بن راشد حلي


از شرح حال او اين قدر اطلاع داريم كه او در سال 830 ه.ق در حيات بوده است.



1. لله وقعة عاشوراء ان لها

في جبهة الدهر جرحا غير مندمل



2. ابدوا خفايا حقود كان يسترها

من قبل خوف غرار الصارم الصقل



3. فقاتلوه ببدر ان ذا عجب

اذ يطلبون رسول الله بالذحل



4.من كل مكتهل في عزم مقتبل

و كل مقتل في حزم مكتهل



5. قرم اذا الموت أبدي عن نواجذه

ثني له عطف مسرور به جذل



6. خواض ملحمة فياض مكرمة

فضاض معظمة خال من الخلل



7. ان طال أوصال في يومي عطا و سطا

فالغيث في خجل و اليث في وجل



8. قوم اذا اليل أرخي ستره انتصبوا

في طاعة الله من داع و مبتهل



9. حتي اذا استعرت نارالوغي قذفوا

نفوسهم في مهاوي تلكم الشعل [1] .

1. خداي را، كه واقعه ي عاشورا چون زخمي التيام ناپذير بر پيشاني روزگار باقي مانده است.

2. آنها كينه هايي را كه از ترس شمشيرها پنهان داشته بودند، آشكار كردند.

3. به خاطر خونخواهي جنگ بدر با آنان مبارزه كردند و اين شگفت است كه به انتقام گرفتن از رسول خدا برخاستند.

4. پيران آنها عزم و اراده اي چون جوانان داشتند و جوانان آنها دورانديشي و حزم پيران را.

5. هر يك از آنان قهرماني بود كه چون مرگ به او دندان نشان مي داد، او با خوشحالي به مرگ لبخند مي زد.


6. هر كدام از آنان يك حماسه ساز بود و كرامات از او مي جوشيد و مشكلات بزرگ را حل مي كرد و از هر نقصي مبرا بود.

7. ابر از عطا و بخشش آنها شرمنده و شير ژيان از سطوت و حمله ي آنان به هراس مي افتاد.

8. آنها هميشه در طول شب به دعا و مناجات قيام مي كردند.

9. و زماني كه آتش جنگ شعله ور شد، خود را در دل آن شعله ها افكندند.



پاورقي

[1] اعيان الشيعة، 67/5.