بازگشت

طلايع بن رزيك


ملك طلايع بن رزيك به سال 495 ه.ق.در آذربايجان متولد شده و در سال 559 ه.ق.به قتل رسيده است. او وزير خليفه ي الفائز بوده و از فقيهان شيعه شمرده شده است.



1. اذ ضيع القوم الشريعة

فيه لحفظم الشريعه



2. منعت لذيذ الماء منه

كتائب منهم منيعه



3. غدرت هناك و ما وفت

مضر العراق و لا ربيعه



4. لما دعته أجابها

و دعا فما كانت سميعه



5. شاع النفاق بكربلا

فيهم و قالوا: نحن شنيعه



6. يا فعلة جاؤا بها

في الغدر فاضحة شنيعه [1] .



7. يا بقعة بالطف حشو

ترابها دنيا و دين



8. أضحت كأصداف يصادف

ضمنا الدر الثمين [2] .



1. آن قوم در روز عاشورا براي حفظ شريعه (فرات)، شريعت را تباه كردند.

2. گروهي از لشكريان آن قوم، از رسيدن آب گوارا به او جلوگيري كردند.

3. قبايل مضر و ربيعه در عراق به او خيانت كرده و به عهدشان وفا نكردند.

4. چون او را فراخواندند دعوتشان را پذيرفت. ليكن هنگامي كه او آنان را فراخواند پاسخش نداند.

5. آنها مي گويند كه ما شيعه هستيم ولي نفاق و دورويي در ميانشان گسترش يافته است.

6. آنها به زشت ترين و رسواترين نوع خيانت دست يازيدند.

7. اي آرامگاهي كه در سرزمين طف هستي، خاك تو دنيا و دين را در آغوش خود دارد.

8. در اين بقعه صدفهايي وجود دارد كه درون آنها پر از مرواريد گرانبها است.



پاورقي

[1] ادب‏الطف، ج 3، ص 95.

[2] همان، ص 118.