بازگشت

اثر اجتماعي و فرهنگي شعر


شعر در قرن هاي نخست، يكي از مؤثرتين عوامل فرهنگي و سياسي و اجتماعي به شمار مي آمده و نقش رسانه هاي گروهي امروز را داشته است. شاعر در مبارزات سياسي و اعتقادي، شعر را به جاي سلاحي مؤثر به كار مي گرفته است. [1] او دشمن را


مورد نكوهش قرار مي داده و چون سخن منظوم داراي زيبايي و گيرايي ست، مردم آنرا حفظ مي كردند. شعر در مجامع و قبايل خوانده و نيز پيامها به وسيله ي آن رد و بدل مي شد. شاعر در ميان قبايل عرب مقام والايي داشت. قبيله و شيوخ قبيله ي خود را مي ستود و دشمن را مي نكوهيد و تهديد مي كرد و بدين وسيله اعصاب مخالفان را درهم مي شكست. نمونه هاي فراواني از اينگونه اشعار در ادبيات عرب باقي مانده است. تاريخ از صف آرايي شاعران جاهليت با اين سلاح در برابر قرآن مجيد و حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله نيز سخن مي گويد [2] .

شعر جاهليت از لحاظ محتوا بسيار محدود و در حوزه ي هجو و ارجوزه و اسب و شمشير و زن و شراب و تفاخر خلاصه مي شد. لكن پس از ظهور اسلام و تعليمات عاليه ي قرآن تحولي بنيادي در آن بوجود آمد. اعتقاد، عرفان، اخلاق، جوانمردي، گذشت و ايثار در شعر راه يافت. عشقهاي مجازي كه ركن اصلي شعر جاهليت را تشكيل مي داد جاي خود را عشق ملكوتي و الهي سپرد. پس از اين انقلاب ادبي، شاعر عهد اسلامي هرگز راضي نشد كه به قتل و غارت و شراب و شمشير و اسب افتخار كند. شاعر در پناه تربيت هاي اسلام هدفدار شد. شاعر انديشمند و متعهد، ارزش والاي عدالت و زشتي ظلم را دريافت و هنر خويش را در ياري از حق و بيزاري از باطل به كار گرفت.

حادثه ي خونين كربلا يكي از بزرگترين پديده هايي بود كه تكيه گاه فكري اين دسته از شاعران شيعي قرار گرفت. آنان هر خطر حتمي را پذيرفتند و به افشاگري ستم


و ستمگران پرداختند و از حقانيت آل رسول صلي الله عليه و آله دفاع كردند و جان بر سر اين كار نهادند.

اگر امروز مي بينم دختر جوان شهرستان بجنورد [3] مي گويد:



ما به خونخواهي اولاد علي آمده ايم

چارده قرن گذشته ست ولي آمده ايم



از همان انديشه الهام مي گيرد. چهارده قرن است كه شاعر شيعه مدعي حق اولاد علي عليه السلام است و تا نامي از عدالت باقي است از پيشوايان مظلوم خويش دفاع خواهد كرد.

در دوران سياه استبداد اموي و عباسي، شاعر شيعه همواره حاكمان خود سر و هوسران و غاصب را به شدت نكوهيده و به افشاگري آنان پرداخته و رهبران راستين و مظلوم خويش را ستوده و در اين راه غرامت هاي سنگين پرداخته است و هاشميات كميت و مراثي دعبل و مديح عذري و سيد اسماعيل حميري و... نمونه هايي از اين دسته اشعار عرب است.

شاعر اهل بيت، خواب راحت بني اميه و بني مروان و بني عباس را برآشفت. شاعر شيعه در عهد امامان معصوم عليهم السلام تنها به جنبه ي بكايي شعر اكتفا نمي كرد، بلكه فرياد مي زد، مي خروشيد و گوش دشمن را مي خراشيد. مي كوشيد تا خفتگان را بيدار و بي خبران را آگاه كند. مي كوشيد كه مكتب زندگي بخش اهل بيت را احيا كند و نقاب تزوير را از چهره ي زشت دشمنان حق و عدالت به يك سو نهد. شاعر آگاه و متعهد با تبيين مصيبت بزرگ عاشورا، نايره ي خشم را در دلها دامن مي زد و مردم را از فساد غاصبان حقوق اهل بيت آگاه مي كرد و به آيندگان هدف و جهت مي داد و تبليغات سوء دشمنان عدالت را بي اثر مي ساخت.

شاعر آشنا به مكتب تربيتي آل علي عليه السلام كوشيده است تا سنت هاي مقدس و سيره ي پيشوايان بر حق زنده بماند و حماسه ي قهرمانان اهل بيت، دلهاي افسرده را نشاط و استقرار بخشد. او سعي داشته است سرزميني را كه رزمگاه و سپس آرامگاه جاويد


بدنهاي گلگون و مطهر سلاطين بي تخت و تاج عالم و افتخارآفرينان تاريخ قرار گرفته است، همواره قبله ي دلهاي جهانيان گرداند.

نخستين شعراي عاشورايي عرب چنان كه گذشت، اركان سروده هاي خود را بر اساس حماسه و مدح و بيان فضيلتهاي اهل بيت و مذمت و قدح مخالفان و دشمنان و افشاگري عليه آنان بنا نهاده اند و آنجا هم كه به جنبه هاي بكايي پرداخته اند، قصدشان اين بوده كه با آتش زدن دلها خشم و نفرت عليه دشمنان آنان را برانگيزند و مردمان را براي هميشه در بستر تاريخ بر ضد ستم و استبداد و فساد بشورانند و به ياري مصاديق و راهيان تقوي و عدالت فراخوانند.

بدون ترديد در ادب هر ملتي، گذشتگان الهام بخش آيندگان هستند. به همين سبب مي نگريم كه هنوز هم پس از گذشت قرنها، مرثيه در شعر عرب رنگ و بوي آثار گذشتگان را دارد و مرثيه ي فارسي با آن همه زيبايي و كمال و شيوايي بيان، از اين جهت بدون قصور نيست.

در عهد صفويان كه دوران اوج مرثيه سرايي فارسي است، آثار برجسته اي به وجود آمده است كه از لحاظ هنر شعري در حد كمال است، ليكن از نظر محتوا فاقد ويژگيهاي شعر عرب است و هر چه به دوران ما نزديكتر شده جنبه هاي بكايي در آن بيشتر مورد نظر شاعر قرار گرفته است. شاعران عارف به چهره ي عرفاني عاشورا و ديگران بيشتر به انگيزه هاي حزن آور آن پرداخته اند. خوشبختانه از حدود سي سال پيش دگرگوني خاصي در آثار گويندگان مردمي و سرايندگان آگاه به وجود آمده است و آن گرايش به سوي وجهه ي حماسي، ظلم ستيزي و بيدارگري و دعوت به پشتيباني از حق و عدالت است. تا جايي كه در دوران نزديك به پيروزي انقلاب اسلامي ايران اين روش به حدي رسيد كه شاعران، سخنان سالار شهيدان را در شعر خويش به كار مي بردند و تأثير شگفت آن در موفقيت مردم قابل ترديد نيست.

مؤلف كتاب ادبي حزب الشيعه [4] سيزده مزيت ذيل را در شعر شاعران شيعي


بر شمرده است:

1. استدلال بر امامت؛

2. حب اهل بيت، حب خدا و رسول است؛

3. حق آل البيت و فرزندانشان؛

4. مدح علي عليه السلام و فرزندان او و وصيت غديرخم؛

5. تشويق بر قيام عليه بني اميه؛

6. دشمني شديد با بني اميه؛

7. هجو كساني كه سب علي عليه السلام كرده اند و به او بد گفته اند؛

8. وصف شيعه و زهد آنها؛

9. گريه بر شهيدان شيعه؛

10. گريه بر علي عليه السلام و فرزندانش بويژه حسين عليه السلام؛

11. بيزاري از غاصبان و دشمنان ائمه عليه السلام؛

12. دفاع از حق حضرت فاطمه (س) و ماجراي فدك؛

13. مدح عمر بن عبدالعزيز كه مانع سب علي عليه السلام شد.

البته مي توان روح حماسي در شعر را نيز بر آنها افزود.



پاورقي

[1] گاه شاعر با يک بيت شعر، بر شأن و رتبه‏ي قبيله‏اي مي‏افزوده و يا از آن مي‏کاست و نيز هر قبيله‏اي مي‏کوشيد حتي پيش از داشتن پيشوا و خطيب، شاعري داشته باشد. زبان شعر بدوي، سلاحي بود که از شرف قبيله در مقابل هجو و بدگويي دشمنان دفاع مي‏کرد.(تاريخ ادبيات عرب، حنا الفاخوري، ترجمه‏ي عبدالمحمد آيتي).

[2] در دوره‏ي رسول اکرم صلي‏الله‏عليه‏وآله گروهي چون عبدالله بن زبعري و عمروبن عاص و ابوسفيان بن الحارث، پيامبر صلي‏الله‏عليه‏وآله را هجو مي‏کردند و شاعراني چون حسان بن ثابت و کعب بن مالک و عبدالله رواحه با مخالفان پيامبر (ص) به مبارزه‏ي شعري پرداخته و به آنان پاسخ مي دادند. کعب بن زهير، نخست پيامبر صلي‏الله‏ عليه ‏و آله را هجو مي‏کرد و سپس ايمان آورد و به مدح پيامبر صلي‏الله‏ عليه ‏و آله پرداخت.

براي آشنايي با شاعراني که از اسلام و خاندان پيامبر صلي‏الله‏ عليه ‏و آله ستايش کرده‏اند، مي‏توان به جلد اول الغدير و شعراء الطف و ادب الطف و ساير کتب ادبي عرب رجوع کرد.

[3] خانم منيژه‏ي درتوميان، شاعره‏ي جوان بجنوردي.

[4] حزب الشيعه. 368-369.