بازگشت

شروع مرثيه ي عاشورايي


تاريخ آغاز سرايش شعر عاشورايي تقريباً روشن است و مي توان روز شهادت حسين بن علي عليه السلام و يارانش را تاريخ شروع مرثيه ي عاشورايي ناميد. زيرا چنانكه در متون تاريخي آمده است نخستين مرثيه سرايان، اهل بيت آن حضرت بوده اند و حتي در همان روز عاشورا هنگام آخرين وداع سالار شهيدان، ابياتي از آن بزرگوار نقل شده است كه خطاب به دخترش حضرت سكينه است و از جانسوزترين مراثي به شمار مي رود:



1. لا تحرقي قلبي بدمعك حسرتا

مادام مني الروح في جثماني



2. فاذا قتلت فأنت اولي

بالبكا يا خيرة النسوان



3. سيطول بعدي يا سكينة فاعلمي

منك البكاء اذا الحمام دهان [1] .



1. تا جان در بدن دارم دلم را از اشك حسرت خويش مسوزان؛

2. اي بهترين زنان، هنگامي كه من كشته گردم تو براي گريستن بر من سزاوارترين هستي؛

3. به زودي بر مصيبت مرگ من گريه هاي طولاني در پيش داري.

و از بانوي عقليه و عالمه حضرت صديقه ي صغري، زينب كبري، دختر اميرمؤمنان عليه السلام مرثيه هايي در شهادت برادر و ياران وفادار او نقل شده كه از آن جمله است:



1. علي الطف السلام و ساكنيه

و روح الله في تلك القباب



2. مضاجع فتية عبدوا فناموا

هجودا في الفدافد و الروابي



3. و صيرت القبور لهم قصورا

مناخا ذات الفنية رحاب [2] .




1. درود بر ساكنان طف و بر روح خدا كه در آن آرامگاهها آسوده اند.

2. آرامگاه جوانمردان شب زنده داري كه در دامن اين دشت و تپه ها خدا را عبادت كردند.

3. اين آرمگاه ها براي آنان كاخ هاي وسيع و جاويدان شده است.

ام كلثوم دختر بزگوار اميرمؤمنان علي عليه السلام

آن بانوي بزرگوار، زينب صغري ناميده مي شد و كنيه ي او ام كلثوم است. ام كلثوم بسيار جليل القدر و بليغ اللسان و همسر عون بن جعفر و يا محمد بن جعفر است. او پس از بازگشت از شام به مدينه پس از چهار ماه و ده روز درگذشت و روان پاكش به ملأ اعلي پيوست. از مراثي اوست:



1. قتلم اخي ظلما فويل لامكم

ستجزون نارا حرها يتوقد



2. سفكتم دماء حرم الله سفكها

و حرمها القرآن ثم محمد



1. واي بر ماردان شما كه برادرم را به ستم شهيد كردند، به زودي آتشي برافروخته پاداشتان خواهد بود.

2. خونهايي ريختيد كه خدا و قرآن و سپس محمد صلي الله عليه و آله ريختن آن را حرام كرده اند.

سكينه دختر امام حسين عليه السلام

او سيده ي زنان عصر خود بود و در عقل و ادب و هوش و عفت بر همه ي زنان برتري داشت. خانه ي او جايگاه علم و ادب و فقه و حديث بود. اين بانوي بزرگ و عبدالله شيرخوار كه در كربلا شهيد شد هر دو فرزندان رباب همسر سالار شهيدان بودند. گويند نامش آمنه و لقبش سكينه بوده است. زمان تولد و وفات آن مخدره كاملاً روشن نيست.


از مراثي اوست:



1. لا تعذليه فهم قاطع طرقه

فعينه بدموع ذرف غدقه



2. ان الحسين غداة الطف يرشقه

ريب المنون فما ان يخطي الحدقه



3. بكف شر عبادالله كلهم

نسل البغايا و جيش المرق الفسقه



4. يا امة السوء هاتوا ما احتجاجكم

غدا و جلكم بالسيف قد صفقه [3] .

1. كسي را سرزنش مكن كه راهش را گم كرده است زيرا از چشمانش اشك فراوان مي بارد.

2. در روز طف تيري به سوي امام حسين عليه السلام رها شد كه خطا نمي كند و از حدقه ي چشم امام (سجاد) دور نمي شود.

3. اين كار به دست كساني انجام شد كه بدترين مردم و حرامزاده و خارج از دين و فاسق بودند.

4. اي بدترين امت، دليلهايتان را در رستاخيز بياوريد. شما برهاني نداريد زيرا همه ي شما او را با شمشيرتان زديد.

ام لقمان

او دختر عقيل بن ابي طالب است. هنگامي كه بشير خبر شهادت خونين كفنان كربلا را به مردم مدينه داد، زنان بني هاشم از خانه ها بيرون آمدند و شيون آغاز كردند و ام لقمان چنين به نوحه و ندبه پرداخت:



1. ماذا تقولون ان قال النبي لكم

ماذا فعلتم و أنتم آخرالامم



2. بعترتي و باهلي بعد مفتقدي

منهم أسارا و منهم ضرجوا بدم



3. ما كان هذا جزائي اذ نصحت لكم

ان تخلفوني بسوة في ذوي رحمي [4] .


1. اگر پيامبر صلي الله عليه و آله از شما بپرسد كه از آخرين امت، شما چه كرديد، چه مي گوييد؟

2. و بعد از من با خانواده و دودمان من چگونه رفتار كرديد؟ برخي از آنان اسير شدند وبدن برخي به خون آغشته شد.

3. سزاي نصايحي كه به شما كردم چنين نبود. نبايد با وابستگان من چنين ظالمانه رفتار مي كردند.

ام البنين

نامش فاطمه بنت حزام بن خالد بن ربيعه، برادر لبيد شاعر معروف بود. وي از زنان فاضله و عالمه عابده و مادر حضرت قمر بني هاشم و عبدالله و جعفر و عثمان بن علي است. اين زن پارسا مي گفت: فرزندانم و هر چه در زير آسمانهاست فداي حسين عليه السلام باد.

وي مراثي جانگدازي سروده، از آن جمله است:



1. لا تدعوني و يك ام البنين

تذكريني بليوث العرين



2. كانت بنون لي ادعي بهم

واليوم اصبحت و لا من بنين



3. اربعة منثل نسور الربي

قد واصلوا الموت بقطع الوتين



1. مرا ام البنين مخوانيد. زيرا به ياد شيران بيشه ي خود مي افتم

2. روزي فرزنداني داشتم كه مرا به نام آنان مي خواندند ولي امروز ندارم.

3. چهار فرزند چون شاهبازهاي شكاري داشتم كه مرگ آنان فرارسيد و رگهاي گردنشان را بريدند.

و نيز




1. يا من رأي العباس كر

علي جماهير النقد



2. و وراه من ابناء حيدر

كل ليث ذي لبد



3. انبئت ان ابني اصيب

برأسه مقطوع يد



4. ويلي علي شبلي اما

ل برأسه ضرب العمد؟



5. لو كان سيفك في يد

يك لما دني منه أحمد [5] .

1. چه كسي عباس را ديد كه به گروه پست حمله مي كرد.

2. در آن هنگام كه فرزندان حيدر در كارزار چون شيران در پشت سر وي بودند.

3. شنيدم در هنگامي كه دستش قطع شده بود: فرقش مورد اصابت قرار گرفته است.

4. واي بر من، آيا بر فرق شير شجاع من عمود فرود آمد و سر او را كج كرد؟

5. (پسرم) اگر شمشير در دستت بود، احدي جرأت نداشت به تو نزديك گردد.

علي بن الحسين عليه السلام

آن بزرگوار ملقب به زين العابدين، سجاد، ذوالثفنات، خالص، زاهد و خاشع است. در حادثه ي كربلا بيست وسه سال از عمر مباركش گذشته بود. زهد و عبادتش مشهور و معروف است. از مراثي آن حضرت است:



1. فلا غرو من قتل الحسين فشيخه

ابوه لعي كان خيرا و أكرما



2. فلا تفرحوا يا هل كوفان بالذي

أصاب حسينا كان ذلك اعظما



3. قتيل بشط النهر روحي فداؤه

جزاء الذي ارداه نار جهنما [6] .



1. در كشتن حسين عليه السلام جاي شگفتي نيست. زيرا پدر بزرگوارش را كه از او برتر بود نيز شهيد


كردند.

2. اي مردم كوفه، بر حادثه اي كه بر حسين عليه السلام گذشت، شادي نكنيد. زيرا شهادت پدرش از اين بزرگتر بود.

3. جانم فداي شهيدي كه در ساحل رود به خاك افتاد و پاداش قاتل او دوزخ است.

رباب بنت امرؤالقيس بن عدي

او همسر حضرت حسين عليه السلام و از افضل زنان بود و بعد از شهادت آن حضرت مدت يك سال زنده بود و در اين مدت هرگز به زير سقف نرفت و همواره گريست. بعد از حضرت حسين عليه السلام، اشراف از او خوستگاري كردند لكن وي نپذيرفت. سكينه بنت الحسين فرزند همين بانو است. اشعاري در رثاي سالار شهيدان از او نقل شده كه اين ابيات از آن جمله است:



1. ان الذي كان نورا يستضاء به

في كربلاء قتيل غير مدفون



2. من لليتامي و من للسائلين و من

يغني و يأوي اليه كل مسكين [7] .

1. همانا نوري كه به همه جا پرتو مي افكند در كربلا شهيد شد و بي دفن بر زمين ماند.

2. كسي كه پناه يتيمان و نيازمندان بود و هر درمانده اي به او پناه مي برد.

غير از اهل بيت، نخستين كسي كه سالار شهيدان و يارانش را مرثيه گفته است، به نثل ناسخ التواريخ و امالي شيخ طوسي، مردي است به نام سليمان قتة از قبيله ي بني سهم. او سه روز پس از واقعه ي عاشورا بر قبور خونين كفنان عرصه ي نينوا گذشت و اشعاري در


مرثيه ي آنها سرود.


پاورقي

[1] معالي السبطين 14/2.

[2] ادب الطف. 236/1.

[3] ادب الطف. 158/1.

[4] ادب الطف. 67/1.

[5] ادب الطف. 71/1.

[6] ادب الطف.

[7] ادب الطف. 61 - 62/1 و معالي البسطين 178.