بازگشت

فريب كارانه


در ايـن نـوع حـكـومـت نـه احـكـام الهـي مـعـيـار اسـت و نـه نـظـرات دانـشـمـنـدان مـتـعـهـد اصـل اسـت و نـه بـه مـصـالح جـامـعـه و مردم توجه مي شود. آنچه مهم است مصالح فردي شـخـص يـا حـزب حـاكـم است. در تبليغات وانمود مي شود كه دين، منافع ملّي و... براي حـكـومـت مـهـم اسـت امـا در عمل آنچه مهم است استمرار حكومت شخص يا حزب حاكم است. بايد دانـسـت كـه آدمـي از دو قوّه عاقله و واهمه برخوردار است. سياسي فريب كارانه ريشه در قـوّه واهـمـه دارد و از عـقـل سـليـم دور اسـت. آنچه امثال معاويه در حكومت فريب كارانه خود انـجـام مي دادند نماد بارزي از اين توهمات سراب گونه است كه هر چند در كوتاه مدّت، پـيـروزي هاي كوچكي بدست آوردند اما در دراز مدت حقيقت جلوه گر شد و امروزه،علي (ع) در اوج مـحـبـوبـيـت قـرار دارد و حـكـومـت او يك نماد آرماني ملت هاي مسلمان است در حالي كه معاويه و نوع حكومت او به عنوان نمونه يك حكومت فريبكار مطرح است.

يـادآور مـي شـود بـيـن سياست فريب كارانه با خدعه نظامي كه در جنگ استفاده مي شود و دشـمـن را به اشتباه مي اندازد تفاوت وجود دارد. خدعه در جنگ تحت شرايطي نظير اين كه پيمان شكني نباشد مجاز است. به عنوان مثال نيروهاي نظامي مجازند با يك سري اقدامات خاص، كاري كنند كه دشمن تعداد آنها را چند برابر واقعي تخمين بزند و در هراس افتد. ايـن گـونـه كـارهـا، بخشي از عملياتي است كه تحت عنوان جنگ رواني شهرت دارد و ممكن است حكومت حق مدار هم چنين كاري را انجام دهد.