بازگشت

رسالت حكومت در تأمين رفاه و رضايت مردم


حـكـومـت مـوظـف اسـت بـا رعـايـت دو پـيش شرط (ميانه ترين در حق) و (همگاني ترين در عدل) براي تأمين رفاه در فعاليت مردم بكوشد. اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليه السـلام هـنـگـامـي كـه مالك اشتر را به فرمانداري مصر نصب كرد، نامه وزيني براي او نوشت و خلاصه اي از نحوه اداره جامعه را براي او شرح داد. اميرالمؤمنين (ع) در اين نامه، چهار وظيفه اساسي براي حكومت اسلامي قائل شده اند كه عبارتند از:

(جِبايَةَ خَراجِها وَ جِهادَ عَدُوِّها وَ اسْتِصْلاحَ اَهْلِها و عِمارَةَ بِلادِها [1] .

مـاليات آنجا را گرد آورد، با دشمن آن جهاد كند، به اصلاح اهلش بيردازد و آباداني هاي آن را آباد سازد.

وظـايـف فوق نوعي توالي منطقي نيز دارند. حكومت وظيفه دارد ابتدا ماليات را جمع كند و بـه كمك آن نيروهاي نظامي را سامان دهد و از طريق جهاد با دشمنان داخلي و خارجي، امنيت را بـرقـرار سـازد. سـپـس بـه اصـلاح و تـربـيـت مـردم بـپـردازد و سپس به عمران بلاد بـپـردازد.البـته اين توالي منطقي است و سلسله مراتب وظايف را نشان مي دهد وگرنه در عـمـل اغـلب ايـن كـارهـا بـا هـم انـجـام شـده و مـي شـود. در عـيـن حـال، ايـن تـوالي مـنـطـقـي نـشـان مـي دهـد در حـكومتي اسلامي رسيدن انسان ها به مراتب كمال انساني (استصلاح اهل) مهمتر از عمارت بلاد است.

اميرالمؤمنين علي (ع) در همان نامه به مالك اشتر توصيه مي فرمايد در تصميم گيري هاي خود شرايط زير را رعايت كند:

وَلْيـَكـُنْ اَحـَبُّ الْاُمـُورِ اِليـكَ اَوْسـَطـُهـا فـِي الحـَقِّ وَ اَعـَمُّهـا فـِي الْعـَدْلِ و اَجـْمـَهـُا لِرِضـَي الرَّعيَّةِ [2] .

بـايد كه دوست داشتني ترين كارها در نزد تو، ميانه ترينش در حق، همگاني ترينش در عدالت و جامع ترينش در خشنودي مردم باشد.

ايـن كـه حضرت علي (ع) ابتدا دو قيد (ميانه ترين در حق) و (همگاني ترين در عدالت) را مـي آورد مي رساند كه اين دو نكته، پيش شرط (جامع ترين در كسب رضايت مردم) اسـت. در نكته اخير يك ظرافت خاصي نهفته است. مي دانيم كه حكومت، هر سياستي كه در پـيـش بـگـيـرد عـده اي مـوافـق و عـده اي مـخـالف خـواهـنـد بـود. حـال اگـر دو پـيـش شـرط يـاد شده رعايت شوند، لازم است به رضاي اكثريت مردم توجه گردد زيرا همان امام بزرگوار در همان نامه فرموده اند:

اِنَّمـا عـِمـادُ الدّيـن وَ جـِمـاعُ الْمـُسـْلمـيـنَ وَالْعُدَّةُ لِلاَْعْداءِ، اَلْعامَّةُ مِنَ الاُْمَّةِ، فَلْيَكُنْ صَغْوُكَ لَهُمْ وَمَيْلُكَ مَعَهُمْ [3] .

يـقـيـناً ستون دين، انبوهي مسلمين و مهيّا شدگان در برابر دشمنان، توده مردم هستند، پس بايد توجه و ميل توبه ايشان افزونتر باشد.

از نظر قرآن مجيد نيز (ما ينفع الناس) است كه باقي مي ماند.

... فـَامَّا الزَّبـَدُ فَيذْهَبُ جُفاءً وَ امّا ما يَنْفَعُ النّاس فَيَمْكُثُ فِي الاَْرضِ كذلك يَضْرِبُ اللّهُ الاَْمْثالَ [4] .

پس، كف، پوچ شده، از بين مي رود ولي چيزي كه به مردم سود مي دهد، در زمين مي ماند. خدا اين گونه مثل مي زند.

امـروزه اگـر حـكومتي بخواهد ماندگار باشد چاره اي جز اين ندارد كه براي مردم سودمند بـاشـد و از وظـايف حكومت تنها به جمع آوري ماليات نينديشد بلكه به برقراري امنيت، تـربـيـت مـردم و عـمران مناطق مختلف كشور اهميت بدهد و سعي كند تا رضايت توده مردم را همراه خود داشته باشد.

مـردم اگـر احـسـاس كـنند كه دولتشان صميمانه و با جدّيت تمام سعي دارد براي رفاه و خيانت آنها كار كند، رغبت بيشتري براي پرداخت ماليات ها و عوارض حكومتي خواهند داشت؛ دسـتـورات و مقررات حكومتي را بهتر رعايت خواهند كرد و به هنگام دفاع از كشور، جدّيت و همكاري بيشتري از خود نشان خواهند داد. شورش هاي اجتماعي كمتر خواهد شد و امنيت اجتماعي افزون خواهد گرديد. محبوبيت حكومتي بيشتر مي شود و فرار مغزها و سرمايه ها كمتر مي گـردد. هـمـچـنـيـن از سـطـح تـمـايـل بـرخـي مـتـفـكـران بـه انـديـشـه هـاي غـربـي و مدل هاي حكومتي غير اسلامي كاسته مي گردد.

اميرالمؤمنين علي (ع) فرمود:

وَ مَنْ طَلَبَ الْخَراجِ بِغَيْرِ عِمارَةٍ اَحْزَبَ الْبِلادَ [5] .

و هركس كه بدون عمران و آباداني،ماليات دريافت كند سرزمين ها را خراب خواهد ساخت.

اصـولاً حـضـرت عـلي (ع) نسبت به رسيدگي به امور مردم سفارش بسيار دارد كه علاوه بر آنچه ذكر شد، پاره اي ديگر عبارتند از:

قـلب خـويش را نسبت به ملت خود مملو از رحمت و محبّت و لطف كن، و همچون حيوان درنده اي نسبت به آنان مباش كه خوردن آنان را غنيمت شماري! زيرا آنها دو گروه بيشتر نيستند: يا برادران ديني تواند، و يا انسان هايي همچون تو.

مردم گاهي به عمد يا به اشتباه كارهاي [نادرستي] انجام مي دهند كه در اين موارد طوري بـا آنـها با عفو و گذشت رفتار كن كه دوست داري و راضي هستي كه خدا نسبت به تو آن مقدار عفو و گذشت داشته باشد.

بـايـد آن هـا كـه نـسـبت به مردم عيب جوترند از تو دورتر باشند و تو از آن ها متنفرتر بـاشـي؛ چرا كه در مردم عيوبي وجود دارد كه والي، شايسته ترين فرد در پوشاندن آنهاست.

بـا دانـشـمندان و حكيمان زياد به بحث و گفت و گو درباره آنچه سبب اصلاح كشورت مي شـود بـپـرداز و نـيـز دربـاره آنـچـه كـه سـبـب قـوام كـار مـردم پـيـش از تـو بـوده اسـت. [6] .


پاورقي

[1] نهج البلاغه، نامه 53.

[2] همان.

[3] همان.

[4] رعد، آيه 17.

[5] نهج البلاغه، نامه 53.

[6] همان.