بازگشت

محورهاي نظام ولايي


بـديـهي است خداوند براساس حكمتش از ابتداي آفرينش انسان در هر زمان شايسته ترين انسانها را به عنوان پيامبر برگزيده است و برنامه هاي ديني از جمله حكومت را متناسب با نيازهاي بشر به او وحي كرده است. پيامبران به عنوان رهبران الهي نيز تلاش خود را در اين راه به كار گرفته اند، تا با تعليمات الهي مردم را هدايت كرده و آنها را به وظايف فردي و اجتماعي خود در زمينه هاي عبادي، اخلاقي و سياسي آشنا كنند تا اين كه مردم با عـمـل بـه وظايف خود به سعادت و كمال برسند. بدين ترتيب خداوند پيامبر امام و رهبران الهي را نصب مي كند و مردم با تشخيص آنها موظفند رهبري آنها را پذيرا باشند.

در چـنـيـن حـكـومتي، ولايت و حكومت از آن خداست. اعتقاد به چنين حكومتي برخواسته از جهان بيني توحيدي است؛ طبق جهان بيني اسلامي تمام جهان و سراسر هستي مِلْك مطلق خداست و تـصـرف در آن بـدون اذن او روا نـيـسـت. انـسـان بـدون اذن او حـتـي دخـل و تصرف در خويشتن را ندارد تا چه رسد ديگران. با چنين اعتقادي، تنها كساني حق حكومت دارند كه از سوي خداوند منصوب باشند. [1] .

ايـن افـراد انبياي الهي و ائمه هستند. كه مستقيما با اذن خدا بر مردم ولايت دارند و در زمان غـيـبـت، نـائبـان امـام زمان با شرايطي حاضر و به طور غيرمستقيم از سوي خداوند براي ولايـت بـرگـزيـده مـي شـونـد. و مـردم وظـيفه دارند، آنها را بشناسند (كشف كنند) و براي اجراي اسلام از آنها پيروي كنند.

بنابراين در نظام سياسي اسلام (مردم سالاري ديني) حكومت از آن خدا و منصوبين مستقيم و غيرمستقيم اوست.

در نظام ولايي قانونگذاري اختصاص به خداوند دارد و قوانين بشري صرفا در چارچوب شـرع قـابـليـت اجـرا پـيدا مي كنند و همچنين آزادي تا زماني است كه خلاف شرع، مصالح اسلامي و امنيت اجتماعي نباشد.


پاورقي

[1] پرسشها و پاسخها، پيشين، ص 48.