بازگشت

اصول چهارگانه ماترياليسم ديالكتيك


الف ـ مـاهـيـت هـر چـيـزي عـبـارت اسـت از رابطه آن چيز با ساير اجزاء طبيعت هيچ چيز و هيچ جـزئي از اجـزاء طـبـيـعـت بـخـودي خـود قابل شناسايي نيست و بنابراين اگر موجودي از موجودات طبيعت را بخواهيم مطالعه كنيم بايد مجموع ارتباطات وي را با ساير اشياء به دسـت آوريـم و آن را در تـحت تأثير محيط مخصوصي كه خواه ناخواه ماهيت او را تحت نفوذ گـرفـتـه اسـت مـطـالعـه كـنـيـم. استالين در جزوه ماترياليسم ديالكتيك و ماترياليسم تـاريـخـي مـي گويد: روش ديالكتيك معتقد است كه هيچ گونه پديده اي در طبيعت منفردا و بدون در نظر گرفتن روابط آن با ساير پديده هاي محيطش نمي تواند مفهوم واقع شود زيـرا پديده ها در هر رشته از طبيعت كه تصور كنيم وقتي خارج از شرايط محيط در نظر گرفته شوند به امري بي معني تبديل خواهد شد.

ايـن اصـل بـعـنـوان تـبـعـيـت جـزء از كـل و يـا اصـل تـأثـيـر متقابل و يا اصل پيوستگي عمومي اشياء خوانده مي شود.

ب ـ هـمـه چـيـز دائمـا در تـغـيير و حركت و شدن است. سكون وجود ندارد و فكر نيز كه از خـواص طـبـيـعـت اسـت تـابع همين قانون تغيير و حركت است انگلس مي گويد دنيا را نبايد بـصـورت مـخـلوطـي از اشـيـاء ثـابـت و تـمـام شده تصور نمود بلكه دنيا عبارت است از مـخـلوطـي از سـيـرهـاي تـحـولي كـه در آن مـوجـوداتي كه ظاهرا ثابت مي باشد و همچنين انـعـكـاس ايـن مـوجـودات در ضـمـيـر انـسـان كـه هـمـان افـكـار بـاشـد دائمـا در حـال سـيـر تـحـولي و انـهـدام مـي بـاشـنـد ايـن اصـل مـعـمـولا اصل تغيير يا اصل حركت يا اصل تكامل خوانده مي شود.

ج ـ تـغـيـيـر و حـركـت هـمـواره بـه حـالت يـكـنـواخـت نيست، لحظاتي فرا مي رسد كه اين تـغييرات تدريجي حالت شديد و انقلابي بخود مي گيرد و منجر به تغيير در كيفيت مي شـود. اسـتـاليـن مـي گـويـد ديـالكـتـيـك كـيـفـي نـشـود نـمـي دانـد بـلكـه تـكـامل را از تغييرات كم اهميت و پنهاني كمي مي داند كه تغييرات كيفي آشكار و اساسي منتهي مي گردد. اين اصل معمولا به نام اصل جهش خوانده مي شود.

د ـ حـركـت تـكـامـلي اشـيـاء در نـتـيـجـه تـنـاقـضـات و تـضـادهـايـي كـه در داخـل اشـيـاء وجود دارد صورت مي گيرد. استالين مي گويد متود ديالكتيك بر آن است كه جـريـان تـكامل پست به عالي نتيجه تكامل و توسعه هم آهنگ پديده ها نبوده بلكه برعكس در اثـر بـروز تـضادهاي داخلي اشياء و پديده ها و در طي يك مبارزه بين تمايلات متضاد كه براساس آن تضادها قرار گرفته است انجام مي گيرد. [1] .


پاورقي

[1] مرتضي مطهري، اصول فلسفه و روش رئاليسم،

.htm 400 - 1 - amo /Amozeshi /k .per

www.hazwah.net.