بازگشت

سكولاريسم به عنوان ويژگي و پيامد اصلي مدرنيسم


در قـلمـرو مدرنيسم، دين، مركزيت خود را نسبت به زندگي اجتماعي و سياسي از دست مي دهـد و بـصورت مجموعه اي از دستورات و تعاليمي اخلاقي و شخصي درمي آيد. نگرش مـدرنـيـستي به دين نگرشي صرفا پراگماتيستي و بهره جويانه است و بايد يكي از ويـژگيهاي مدرنيسم و تفكر ليبراليستي را، اعتقاد به سكولاريزه كردن حيات اجتماعي و سـيـاسـي دانـسـت؛ يـعـني اين اعتقاد كه دين يا نبايد وجود داشته باشد يا اگر وجود دارد بـايـد بـه امـري شـخـصـي و فـردي تبديل شود و در محدوده عبادات و احكام فردي باقي بماند، و دين نبايد مركز ثقل حيات سياسي و اجتماعي باشد بلكه بايد در جهت مشهورات و بـاورهـاي اومـانـيـسـتـي قـرار داشـتـه بـاشد. شايد بتوان به طور خلاصه شاخصهاي سكولاريسم را اينطور بيان كرد:

1 ـ دنيايي ديدن و اين جهاني كردن حيات بشري؛

2 ـ افول و كاهش نقش متافيزيك و مابعدالطبيعه؛

3 ـ نگرش مادي نسبت به اخلاق؛

4 ـ هدايت عقل؛

از مـكـاتـبـي كـه در پيدايش و تكوين سكولاريسم مؤثر بوده اند، مي توان به اومانيسم (Humanism) و ناسيوناليسم (كه اوج آن در پوزتيويسم (Positivism) تبلور يافته، اشـاره كـرد. هـمـچـنين يكي از ستونهايي كه سكولاريسم بر آن استوار است ليبراليسم (Liberalism) است. ريشه هاي فلسفي سكولاريسم مربوط به مكتب تداعي گرايي جيمز مـيـل (Mill James) و مـكـتـب اصـالت فـايـده (Utilitarianism) جـرمـي بـنتام (Bentham Jermy) مي شود. [1] .


پاورقي

[1] پـست مدرنيسم يعني چه، رضا دلاوري، فصلنامه حوزه دانشگاه، شماره 6.net.huwzah.www).