بازگشت

امانت بودن دين در عهده مردم


قرآن مجيد تصريح مي كند كه خداوند امانتي به آسمان ها و زمين عرضه داشت كه آنها از پذيرفتن آن سر باز زدند، اما انسان آن را پذيرفت:

انـا عـرضـنا الامانة علي السماوات والارض و الجبال فابين ان يحملنها و اشفقن منها وحملها الانسان

برخي از مفسران بر آن اند كه مقصود از امانت، همان احكام و تعاليم ديني است كه خداوند آن را توسط پيامبران به مردم ابلاغ فرموده است. [1] .

بـر ايـن اسـاس، خداوند دين و اجراي احكام فردي و اجتماعي ـ كه لازمه اش حكومت است ـ را به عنوان امانت بر عهده مردم نهاده است اين مردم اند كه بايد براي صيانت امانت الهي به وجـه شايسته، دست به تشكيل حكومت و تعيين حاكم بزنند. آيت الله سبحاني در چگونگي دلالت آيه بر حاكميت مردمي مي گويد:

ايـن مـسـئوليـت (امـانـت) اگـر درست تفسير و شكافته شود، تدبير و تنظيم امور جامعه و اجراي سياسات و حدود اسلامي از اجزاي آن مي باشد، در اين صورت جامعه مخاطب به اداي امـانـت، مـخاطب به تشكيل دولت و حكومتي است كه اداي امانت بدون آن امكان پذير نيست، و اگر مجموع جامعه مسئول اين است، در اين صورت بايد وجود دولت از خواست او سرچشمه بـگـيرد... اگر همه انسان ها مأمور به چنين كاري هستند، ديگر معنا ندارد كه فردي حكومت خود را بر مردم تحميل نمايد. [2] .


پاورقي

[1] ر.ک: تفسير تبيان، ج 8، ص 273.

[2] مباني حکومت اسلامي، ص 181 ـ 182.