بازگشت

عزت و ذلت در قرآن


قـرآن مـجـيد (عزّت بالاصاله) را از آن خداي بزرگ و ربّ العزه مي داند و نويد مي دهد كه هر كس طالب عزت است بايد آن را از ذات مقدس او طلب كند، از اين رو فرمود:

(... ان العزة للّه جميعا...) [1] .

راه مـنـحـصـر به فرد كسب عزت نيز راه يابي به درگاه آن عزيز يگانه است؛ (من كان يريد العزة فللّه العزة جميعا) [2] .

علامه طباطبايي در تفسير اين آيه مي نويسد:

(آيه درصدد اين نيست كه بيان كند عزت، اختصاص به خدا دارد به گونه اي كه جز او كـسـي بـدان دسـت نـمـي يابد و هر كسي در پي عزتمندي برآيد چيز محالي را درخواست كرده است بلكه معناي آيه اين است كه هر كس عزت مي جويد بايد از خدا بخواهد؛ چرا كه عزّت، در واقع نزد ديگران يافت نمي شود. [3] .

پيامبر اكرم (صلي اللّه عليه و آله) نيز در اين باره مي فرمايد:

(اِنَّ رَبَّكـُمْ يـَقـُولُ كـُلَّ يـَومِ: اَنـَا العـَزيـزُ، فـَمـَنْ اَرادَ عـِزَّالدّارَيـنِ، فـَلْيـُطـِعِ الْعَزيز) [4] .

بـدرسـتـي كـه پروردگار شما هر روز مي گويد: من عزيزم و هر كه عزت دو سرا را مي خواهد بايد از عزيز اطاعت كند.

خـداوند عزيز پيامبر و مؤمنان را نيز در طول عزّت خويش، (عزّت بالافاضه) بخشيده است:

(...و للّه العزة و لرسوله و للمؤمنين...) [5] .

ايـن آيـه از سويي دليل محكمي بر ضرورت و اصالت عزّت مؤمنان است كه ارزش والاي آنـهـا را بـا قـرار دادن در رديـف خـدا و پيامبر آشكار مي سازد و از سوي ديگر بر پيوند (عـزّت) و (ايـمان) تأكيد كرده است و الهام دهنده آن است كه چنين پيوندي ناگسستني است و انسان مادامي كه ايمان در دل دارد عزتمند است. چنان كه در جاي ديگر فرمود:

(و لا تـَهـِنـُوا و لا تـَحـْزَنـوا و اَنـْتـُمُ الاَعـْلَونَ اِن كـُنـتـم مـُؤمـنـيـن) [6] (آل عمران / 139)

و سست نشويد و غمگين نگرديد و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد.

امام باقر عليه السلام، عزّت مؤمن را هديه اي الهي مي داند و مي فرمايد:

(اِنَّ اللّهِ عـَزَّ وَ جـَلَّ اَعـطـَي المُؤمِنَ ثلاثَ خِصالٍ؛ العِزَّ فِي الدُّنيا وَ الدّينِ وَ الفُلجَ فِي الاخِرَةِ وَالمَهابَةَ في صُدُورِ العالَمين) (بحارالانوار / ج 68، ص 16)

خـداونـد بـزرگ سـه چـيـز را بـه مؤمن عطا كرده است: عزت در دنيا و دين، رستگاري در آخرت و هيبت در دل جهانيان.

هـمـه انـسـانـهـا در صدد يافت عزّت هستند، ولي در تشخيص منبع عزّت و ارتباط با آن به اشتباه افتاده و با روي آوردن به خدايان دروغين از آنان طلب عزت مي كنند؛

(و اتخذوا من دون اللّه الهة ليكونوا لهم عزا) [7] (مريم / 81)

و آنان غير از خدا معبوداني را براي خود برگزيدند تا مايه عزتّشان باشد!

گـروهـهاي سست ايمان نيز مفتون شوكت ظاهري كافران شده و عزت را در پيوند دوستي، همراهي و همرنگي با آنان مي بينند:

الذيـن يـتـخـذون الكـافـريـن اوليـاء مـن دون المؤمنين ايبتغون عندهم العزة... [8] (نساء / 139)

آن جـا كـه كـافـران را به جاي مؤمنان دوست خود انتخاب مي كنند آيا عزّت را نزد آنان مي جويند؟

خـداوند سبحان در اين آيه منافقان را به دوستي با كافران و بريدن از مؤمنان توصيف كـرده اسـت و ايـن وصـف هـم شـامـل منافقهاي اصطلاحي مي شود ـ كه در باطن ايمان ندارند ولي در ظـاهـر ابـراز اسـلام مـي كـنـند و هم شامل مسلماناني كه همواره مبتلا به دوستي با كـافرانند و از جماعت مؤمنان فاصله مي گيرند گر چه در باطن ايمان دارند و به افراد مؤمن مرتبط هستند. [9]

علي عليه السلام مي فرمايد:

(مِنَ اعتَزَّ بِغَيرِ اللّهِ اَهَلَكَهُ العِزُّ) [10] .

هر كس به جز از خدا عزت جويد آن عزت او را به هلاكت افكند.

همچنين مي فرمايد:

(كُلَّ عِزَّ لا يُؤَيِّدُهُ دينٌ مَذَلَّةٌ) [11] .

هر عزتي كه پشتوانه اش ديني نباشد خواري است.


پاورقي

[1] يونس (10)، آيه 65.

[2] فاطر (35)، آيه 65.

[3] الميزان، ج 17، ص 22.

[4] مجمع البيان، ج 4، ص 402.

[5] منافقون (63)، آيه 8.

[6] آل عمران (3)، آيه 139.

[7] مريم (19)، آيه 81.

[8] نساء (4)، آيه 139.

[9] ترجمه الميزان، ج 5، ص 178، با تصرف.

[10] ترجمه ميزان الحکمه: حديث 6528.

[11] همان، حديث 6529.