بازگشت

عزت


عـزت چـه بـه عـنـوان خـصـلت فـردي يـا روحـيـه جـمـعـي بـه مـعـنـاي مـقـهـور عوامل بيروني نشدن، شكست ناپذيري، صلابت نفس، كرامت و والايي روح انساني و حفظ شـخـصـيـت اسـت. به زمين سفت و سخت و نفوذناپذير، (عزاز) گفته مي شود. آنان كه از عـزت بـرخـوردارنـد، تـن بـه پـسـتي و دنائت نمي دهند، كارهاي زشت و حقير نمي كنند، و براي حفظ كرامت خود و دودمان خويش، گاهي جان مي بازند.

ستم پذيري و تحمّل سلطه باطل و سكوت در برابر تعدّي و زير بار منّت دونان رفتن و تسليم فرومايگان شدن و اطاعت از كافران وفاجران، همه و همه از ذلّت نفس و زبوني و حقارت روح سرچشمه مي گيرد.

امـام حـسين (ع)، مرگ با عزت را بهتر از زندگي با ذلت مي دانست. اين سخن اوست كه: (مـَوْتٌ فـي عـِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَياةٍ في ذُلٍّ) و همين مفهوم را در رجز خواني خود روز عاشورا در مـيـدان جـنـگ بـر زبـان مي آورد كه، (مرگ، بهتر از ننگ است) (اَلْمَوْتُ اَوْلَي مِنْ رُكُوبِ الْعارِ) [1] .

در مـورد ديـگـر، پـس از بـرخـورد بـا سـپـاه حـر، در شعري كه با مطلع (سأمْضي وَ ما بـِالْمـَوْتِ غـارٌ عـَلَي الْفـَتـي) خـوانـد، در آخـر آن فـرمـود: (كـَفـي بـِكَ ذُلاًّ اَنْ تـَعـيشَ مُرَغَّماً) [2] كه زندگي تحت فشار ديگران را ذلت بار خواند


پاورقي

[1] همان.

[2] بحار الانوار، ج 45، ص 238.