بازگشت

پيامبر اكرم و منصب حكومت


آيـات مـتـعدّد قرآني، بيانگر اين مطلب است كه مقام و منصب حكومت، يكي از شؤون پيامبر گرامي اسلام (ص) بوده است؛ كه به برخي از آنها، اشاره مي كنيم:

1ـ إِنَّا أَنـْزَلْنـَا إِلَيـْكَ الْكـِتـَابَ بـِالْحـَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ وَلاَ تَكُن لِلْخَائِنِينَ خَصِيماً [1] .

مـا كـتـاب را ـ به حق ـ بر تو فرو فرستاديم؛ تا بين مردم بر اساس آنچه خداوند به تو آموخته است حكم براني؛ پس مدافع خيانتكاران مباش!

2ـ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ اَّمَنُوا أَطِيعُوا اللّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فـِي شـَيْءٍ فـَرُدُّوهُ إِلَي اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَومِ الاخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً [2] .

هـان، اي مـؤمـنـان! از خـدا، پـيـامـبـر و اولي الامر خود پيروي كنيد؛ و چون در چيزي نزاع كـرديد اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد، آن را به خدا و پيامبر ارجاع دهيد؛ اين كاري پسنديده است، و فرجام بهتري ـ هم ـ دارد.

3ـ فـَلاَ وَ رَبِّكَ لاَ يـُؤْمـِنُونَ حَتَّي يُحَكِّمُوكَ فِيَما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيماً [3] .

نه، سوگند به پروردگارت كه آنان ايمان نمي آورند مگر اين كه در مشاجره هايي كه ميان آنهاست تو را داور قرار دهند؛ و در درون خود، نسبت به قضاوت تو در تنگنا نباشند، و تسليم محض حكم تو شوند.

4ـ اَلنَّبِيُّ اَوْلي بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ [4] .

پيامبر، نسبت به مؤمنان (در امور مربوط به زندگي شان) از خود آنها، سزاوارتر است.

نتيجه گيري:

از آيـات يـاد شـده ـ و نـظـايـر آن ـ به دست مي آيد، كه مسئله حكومت و تصدّي امور جامعه، يكي از شؤون نبوّت و وظايف پيامبران الهي است. همان گونه كه ابلاغ پيام هاي الهي، تـعـليـم و تـزكيه، دعوت به توحيد، پند و اندرز، هدايت و ارشاد نيز از شؤون و اهداف ديـگـر نـبـوت اسـت. بـا ايـن تـفـاوت كه رسالت پيام رساني و وعظ و اندرز، و امر به مـعروف و نهي از منكر بدون حمايت و پشتيباني مردم نيز انجام پذير است، و به همين جهت اسـت كـه ايـن اهـداف تـوسط همه پيامبران، و در هر شرايطي، تحقّق مي يابد. امّا، وظيفه حـكـومـت، بدون حمايت و پشتيباني مردمي انجام شدني نيست. از اين روي، چه بسا برخي يـا بـسياري از پيامبران، موفق به تشكيل حكومت ديني نشده اند؛ ولي، اين امر به تفكيك نـبـوت از حـكـومـت و ديـن از سـياست، دلالت نمي كند. همان طور كه دليلي بر اين كه اين گروه از پيامبران، در جهت تأسيس حكومت، تلاشي نكرده اند ـ نيز ـ نيست.


پاورقي

[1] نساء / 105.

[2] نساء / 59.

[3] نساء / 65.

[4] احزاب / 6.