بازگشت

پيوند حقيقي بين زندگي دنيا و آخرت


ديـن، سـعـادت هـمـه جـانـبه انسان را وجهه همت خويش قرار داده و براي رساندن بشر به سـعـادت و رسـتـگاري و بارور شدن همه استعدادها و ظرفيت هاي وجودي او، احكام و قوانين لازم را تشريع و فراراه بشر نهاده است.

گـرچـه پـرداخـتن به مسائل معنوي و امور اخروي، جزو مهم ترين و اصلي ترين هدف دين اسـت، امـا رسـيـدن بـه ايـن هـدف و تـحـقـّق آن در جامعه انساني، هرگز بدون توجّه به مـسـائل دنيوي و حل مشكلات مادّي و جسمي بشر ميسّر نيست. اساسا همان طور كه تفكيك جسم از روح و توجّه يكسويه به يكي و غفلت از ديگري، به مثابه ناديده گرفتن بخشي از حـقيقت وجودي انسان است، در برنامه ريزي جهت پاسخگويي به نيازهاي انسان نيز اگر تـمـام تـوجـّه بـه يـك بـعـد انـسـان بـاشد و از بعد ديگرش غفلت شود به طور حتم، آن برنامه به سرانجام نخواهد رسيد.

بر اين اساس، قرآن كريم، توجّه به دنيا و آخرت و تأمين خواسته ها و نيازهاي دنيوي و اخروي را توأماً از مؤمنان خواستار شده و دستور داده است:

وَ ابْتَغْ فيما اتاكَ اللّهُ الدّارَ الا خِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا [1] .

در آنـچـه خـدا به تو داده، سراي آخرت را طلب كن؛ (ولي) بهره ات را از دنيا فراموش مكن!

يـعـني گرچه تلاش در راه تحصيل زندگي جاويد آن جهاني بايد هدف برتر و مهم تر در زنـدگـي بـاشـد ولي اين اهم نبايد به قيمت ناديده گرفتن زندگي دنيوي به عنوان هدف ابتدايي و مهم به دست آيد.

حـضـرت امـام حـسـن مـجـتـبـي (ع) نـيـز بـه زيبايي، آميختگي دنيا و آخرت را تبيين كرده و فرمود:

وَ اعْمَلْ لِدُنْياكَ كَاَنَّكَ تَعيشُ اَبَدا وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَاَنَّكَ تَمُوتُ غَدا.... [2] .

بـراي دنـيايت چنان كار كن كه گويا هميشه در آن زندگي خواهي كرد و براي آخرتت به گونه اي رفتار كن كه گويا فردا خواهي مُرد!.

بـنـابـرايـن، بـه رغم نظر كساني كه قائل به جدايي دين از دنيا و يا دنيا از آخرت مي بـاشـنـد و هـدف بـعـثـت انبياء را صرفا آخرت و خداپرستي مي دانند، دين و دنيا در تفكّر اسـلام نـاب مـحـمـدي (ص) آن چـنان به هم آميخته بوده و در هم تنيده است كه به هيچ وجه تـفـكـيك اين دو از يكديگر، ميسّر نيست؛ زيرا در آيات و روايات اسلامي رويكرد يك جانبه بـه ديـن يعني توجّه تام به عبادت و معنويت و ترك دنيا، به عنوان (زهدگرايي محض و رهـبـانـيـت) مـطـرح و از آن بـه شـدت نـهـي و نـكـوهـش شـده اسـت. سـيـره رسـول اكـرم (ص) و امـامـان مـعـصـوم (ع) و نـيـز بـرخـورد رسـول خـدا(ص) با عثمان بن مظعون (و جمعي ديگر) و نهي او از افراط در عبادت و ترك دنيا، گواه روشني بر صدق اين ادّعا است. [3] .

از سوي توجّه كامل و غايي به دنيا و غفلت از خدا و آخرت نيز، نكوهيده شمرده شده و از آن نهي گرديده است؛ زيرا موجب نگون بختي انسان مي شود.

امـّا در پـاسـخ ايـن سـؤال كه اسلام چگونه توانسته به نيازهاي دنيوي و اخروي پاسخ گويد: مي گوييم: اين از امتيازات منحصر به فرد دين خاتم و جاويد و جهاني است و هيچ مكتبي توان انجام چنين كاري را ندارد.

انـسـان در عـيـن اين كه بر مدار ثابتي به نام (فطرت) آفريده شد كه انسانيت انسان وهـسـته مركزي وجود آدمي ـ صرف نظر از نوع نژاد، رنگ پوست، زبان و ساير شرايط اقـليـمـي و آب و هـوايـي كه متغير است ـ بر آن استوار است، موجود متغيري مي باشد و در گذر زمان و در شرايط جوّي متفاوت و ساير عوامل تأثيرگذار، دچار تغييرات و تحولات جسمي و روحي مي شود.

بـه مـوازات ايـن دو جـنـبه ثابت و متغير وجود آدمي، قهرا به دو نوع قوانين ثابت و متغير نـيـازمـنـد اسـت، يـعني هم بايد قوانين ثابتي در زندگي داشته باشد و آنها را به كار بندد و هم قوانين متغيري.

اسـلام با ملاحظه فطرت و نيازهاي فطري و ثابت انسان، قوانين ثابتي تشريع كرده اسـت و نـيـز بـراي جـنبه هاي متغير نياز آدمي، قوانين متغيري آورده است. از اين رو، قوانين اسلام به دو قسم ثابت و متغير تقسيم مي شود.

به عنوان مثال، اصل لزوم آمادگي و دفاع در اسلام طبق آيه (وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَا استَطَعْتُم مِنْ قـُوَّة) [4] يـك اصـل و قـانـون ثـابـت فـرازمـاني و مكاني است. به موازات اين قـانـون ثـابـت، قوانين متغيري بر حسب نياز زمان و مكان خاص در نظر گرفته شده است كه در فقه به نام (سبق و رمايه) معروف است.

از جـمـله دستورات در سبق و رمايه، آموختن فنون تيراندازي، اسب سواري و... تا رسيدن بـه مـهارت كامل است كه در هر زمان و بر اساس نياز هر دوره ضرورت پيدا مي كند و لذا پيوسته دستخوش تغيير است.

جالب اينجاست همان طور كه امام راحل و شاگرد متفكرش شهيد مطهري فرمودند، متون ديني (قـرآن و روايـات) از چـنان جامعيّت، قابليّت و استعداد پايان ناپذيري برخوردار است كـه گـذشـت زمـان نه تنها آن را كهنه و از دور خارج نمي كند بلكه ابعاد علمي آن شكفته تـر و شـنـاخـتـه تـر مـي شـود. لذا با استفاده از اين خصلت انعطاف پذير متون ديني مي تـوان بـا آگـاهـي از روش اجـتـهـاد و فـهـم روشـمـنـد، مـسـائل مـورد نـيـاز هـر زمـان را از طـريـق ارجـاع فـروع بـه اصول ثابت به دست آورد. [5] .

بنابراين، عنصر اجتهاد و استنباط احكام، راهي است براي پاسخگويي اسلام به نيازهاي دنيوي و اخروي انسان در هر زمان. [6] .


پاورقي

[1] قصص / 77.

[2] بحارالانوار، ج 44، ص 139.

[3] پـيـامـبـر(ص) زمـانـي کـه از ترک دنيا و زهدگرايي عثمان بن مظعون و جمعي ديگر آگاه شد، مأمور به جلوگيري آنها از اين کار گرديد. آيه 87 سوره مائده در همين خـصـوص نـازل شـده و بـر اسـاس آن زهـدگـرايـي و تـرک هـميشگي دنيا در اسلام مطرود گـرديـده اسـت. (ر.ک: تفسير مجمع البيان، ج 3، ص 235 ـ 236، احياء تراث عربي، بيروت).

[4] انفال / 60.

[5] برگرفته از رساله نوين امام خميني، ترجمه بي آزار شيرازي، ص 96.

[6] در تـهـيـّه مـطـالب اين بخش از کتاب هاي دين شناسي، نبي الله ابراهيم زاده، استفاده شده است (ص 53 ـ 56).