بازگشت

بعد اخلاقي


1ـ مراقبه و محاسبه روزانه نفس

عن الكاظم (ع):

ليـس مـنـا مـن لم يـحـاسـب نـفـسـه فـي كـل يـوم فـاِن عـَمـِل حـُسـنـا اسـتـزاد الله و اِن عَمِل سيّئا استغفر الله منه و تاب اليه. [1] .

كـسـي كـه هـر روز از نـفـس خـود حـسـاب نـكـشـد، از مـا نـيـسـت تـا بـبـيـنـد كـه اگـر عـمـل نـيـكـي را انجام داده است، از خداوند طلب توفيق بيشتر انجام چنين اعمالي را نمايد و اگر عمل زشتي را مرتكب شده است از خداوند طلب بخشش كند و به سوي او توبه نمايد.

2ـ رعايت تقوي و ورع

در حديثي از امام رضا(ع) خطاب به برادرش جناب زيد بن موسي آمده است:

يـا زيـد اتـق الله فـانـّا بـلغـنـا ما بلغنا بالتقوي فمن لم يتّق و لم يراقبه فليس منّا و لسنا منه.

اي زيـد! تقوا پيشه كن كه همانا سبب رسيدن ما به آنچه از مقامات رسيده ايم تقوي بوده اسـت. پـس ‍ اگـر كـسـي تـقـوي پـيـشـه نـكـنـد و مـراقـبـت از اعمال خويش ننمايد از ما نيست و ما نيز از او نيستيم.

3ـ بردباري بر مصائب و مشكلات زندگي

عن النبي (ص):

ليس منّا من سلق ولا خرق ولا حلق.

هر كس به هنگام پيش آمدن مصائب خويشتنداري نكند و زبان به ناله و فرياد و شكوه زند و يا لباس اش را چاك زند و يا دست به خراش صورت بَرَد، از ما نيست.

4ـ از ابرار و نيكان بودن

عن السجاد(ع):

والذي بـعـث مـحـمـدا بـالحـقّ بـشـيـرا و نـذيـرا انّ الابـرار مـنـّا اهل البيت. [2] .

قـسـم بـه خـدايـي كـه مـحـمد را به حقّ، بشير و نذير فرستاد؛ همانا ابرار و نيكان از ما اهل بيت اند.

5ـ پاكدامني از فحشا و گناه

عن الصادق (ع) عن آبائه (ع) عن علي (ع):

نـحن اهل البيت عصمنا الله من ان نكونَ فتّانين او كذّابين او ساحرين او زنّانين فمن كان فيه شي ء من هذه الخصال فليس منّا ولا نحن منه. [3] .

خـداونـد، مـا اهـل بـيـت را از اين كه گول زنندگان يا دروغ گويان يا سحركنندگان و يا زنـاكـنـنـدگـان باشيم، باز داشته است، پس در هر كس كه چيزي از اين خصلت هاي زشت يافت شود، از ما نيست و ما نيز از او نيستيم.

پيامبر اكرم (ص) فرمود:

هـر كـس نـسـبـت بـه همسر مردي خيانت كند، از ما نيست و لعنت خدا بر او باد. و هر كس بازن شـوهـردار عـمـل نـامـشـروعـي را مـرتـكـب شـود از فـروج آن دو، درّه اي از چـرك و خـون به طول پانصد سال به راه مي افتد. [4] .

6ـ پرهيز از حسادت و سخن چيني

عن الصادق (ع):

قـال رسـول الله (ص): قـال الله عـزوجـل لمـوسـي بـن عـمـران (ع) يـابـن عـمـران! لا تـحـسـدنـّالنـاس عـلي مـا آتيهُم من فضلي و لا تمدّنَّ عينيك الي ذلك ولا تُقْبِعْهُ نفسك فانّ الحـاسـد سـاخط لنعمي ضادُّ لِقَسْمي الذي قَسَمْتُ بين عبادي و مَن يكُ كذلك فلستُ منه و ليس منّي. [5] .

پيامبر فرمود: خداوند خطاب به موسي بن عمران فرمود: اي پسر عمران! به مردم نسبت بـه آنـچـه از فـضـل خـودم بـه آنـهـا داده ام حـسـادت نـكـن و چـشـم بـدان نـدوز و دنبال آن مباش. چرا كه حسود در واقع دشمني با نعمت هاي من و مخالفت با تقسيمي مي كند كه من در بين بندگانم كرده ام و هر كس چنين باشد، من از او نيستم و او نيز از من نيست.


پاورقي

[1] اصول کافي، ج 2، ص 453.

[2] بحارالانوار، ج 24، ص 167.

[3] وسائل الشيعه، ج 17، ص 148.

[4] مستدرک الوسائل، ج 14، ص 133.

[5] کافي، ج 2، ص 307.