بازگشت

ولايت داوري و قضا


پـيـامـبـر اكـرم (ص) عـلاوه بـر شـئون يـاد شـده، شأن قضاوت و داوري در اختلافات و مـنـازعـات پـيـش آمـده بـراي مـسـلمـانـان را دارا بـود، از ايـن رو هر مؤمني موظف بود در اين قـبـيـل مـسـائل بـه او مـراجـعـه كـند و از رجوع به غير جدا پرهيز نمايد؛ در اين رابطه مي خوانيم:

يـا ايـهـا الذيـن آمـنوا اطيعوا اللّه و اطيعوا الرسول... فان تنازعتم في شي ءفردّوه الي اللّه و الرسول ان كنتم تؤمنون باللّه و اليوم الاخر ذلك خير و احسن تأويلا (نساء / 59)

اي كـسـانـي كه ايمان آورده ايد اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا را... و هر گاه در چـيـزي نـزاع كـرديد آن را به خدا و پيامبر ارجاع دهيد اگر ايمان به خدا و روز رستاخيز داريد، اين براي شما بهتر و عاقبت و پايانش نيكوتر است.

3 ـ 2 ـ ائمه معصومين (ع)

مـحـبّت و ولايت ائمه معصومين (ع) در حقيقت شعبه اي از محبّت و ولايت پيامبر(ص) است. يك مـؤمن خودي بايد همان گونه كه به پيامبر(ص) عشق مي ورزد به ائمه معصومين (ع) هم عـشـق بـورزد و نـيـز هـمـانـنـد اطاعت و فرمانبري از پيامبر اكرم (ص) از آنان نيز اطاعت و فرمانبري كند.

مـحـبـّت و عـشق به ائمه معصومين (ع) بدين معناست كه هر مؤمن وظيفه دارد نسبت به ايشان كـه ذوي القـربـاي پـيـامـبـرانـد، مـحـبـّت و عـلاقـه ويـژه اي داشـتـه بـاشـد؛ خـداونـد متعال مي فرمايد:

... قل لا أسئلكم عليه اجراً الا المودة في القربي (شوري /23)

... بـگـو: مـن هـيـچ پـاداشـي از شـمـا بـر رسـالتـم درخـواست نمي كنم، جز دوست داشتن نزديكانم.

مفسران در تفسير اين جمله بحث ها و تفسيرهاي مختلفي دارند. ليكن جمعي از مفسران نخستين و تـمـام مـفـسـران شـيـعـه ايـن مـعـنـا را بـرگـزيـده انـد كـه مـنـظـور از ذوي القـربـي، اهل بيت پيامبر(ص) است.

در رابطه با ولايت محبّت اهل بيت در روايتي از پيامبر(ص) مي خوانيم:

لا يـؤمـن احـدكـم حـتـّي اكـون احبّ اليه من نفسه و اهلي احبّ اليه من اهله و عترتي احبّ اليه من عترته و ذرّيتي احبّ اليه من ذرّيته. [1] .

هـيـچ كـس از شـمـا ايـمـان نـدارد، مـگـر ايـن كـه من در نظر او از خودش محبوب تر باشم و اهـل مـن از اهـل خـودش و عـتـرت من از عترت خودش و ذرّيه من از ذرّيه خودش در نظر او دوست داشتني تر باشد.

يـك مـؤمـن و خـودي بـايـد در تـمـامـي شئوني كه براي پيامبر(ص) برشمرديم از ائمه معصومين (ع) نيز اطاعت و فرمانبري داشته باشد؛ در اين رابطه مي خوانيم:

يا ايها الذين آمنوا اطيعوا اللّه و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم (نساء / 59)

اي كـسـاني كه ايمان آورده ايد خدا را اطاعت كنيد و اطاعت كنيد پيامبر خدا و صاحبان امر خود را.

هـمـه مـفسران شيعه در اين زمينه اتّفاق نظر دارند كه منظور از اولوالامر امامان معصوم مي بـاشـنـد. و بدين ترتيب اطاعت از فرمان امام همانند فرمان پيامبر(ص) بدون هيچ گونه قيد و شرطي واجب است.

4 ـ 2 ـ ولي فقيه عادل

در زمـان غيبت ولي عصر(عج) آنگاه كه فقيه عادلي به استظهار رأي مردم، زمام حكومت را در دسـت گـرفـت، قبول ولايت او يعني التزام عملي به دستورات و فرامين حكومتي او كه بـا رعـايـت مـصالح عمومي به منظور سامان دهي به جامعه اسلامي صادر مي گردد، امري لازم از سوي هر مؤمن و خودي است.

در همين رابطه امام خميني (ره) در كتاب ولايت فقيه مي فرمايد:

اكـنـون كـه دوران غـيـبـت امـام پيش آمده... اگر فرد لايقي كه داراي اين دو خصلت (فقاهت و عـدالت) بـاشـد، بـپـاخـاسـت و تـشـكـيـل حـكـومـت داد، هـمـان ولايـتـي را كـه حـضـرت رسـول اكـرم (ص) در امر اداره جامعه داشت دارا مي باشد و بر همه مردم لازم است كه از او اطـاعـت كنند. اين توهم كه اختيارات حكومتي رسول اكرم (ص) بيش تر از حضرت امير(ع) بـوده يـا اخـتـيـارات حـكـومـتـي حـضـرت امـيـر(ع) بـيـش از فـقـيـه اسـت، بـاطـل و غـلط است. البته فضائل حضرت رسول اكرم (ص) بيش از همه عالم است و بعد از ايـشـان فـضـايـل حـضـرت امـيـر(ع) از هـمـه بـيـش تـر اسـت؛ لكـن زيـادي فضائل معنوي، اختيارات حكومتي را افزايش نمي دهد.

5 ـ 2 ـ ساير مؤمنان

يـك فرد مؤمن بايد با ساير افراد خودي تولّي و همگرايي داشته باشد؛ يعني آنان را دوست بدارد و حامي و كمك كار آنان باشد.

لازمـه داشتن چنين تولّي نسبت به ديگر هم كيشان و خودي ها، رعايت برخي آداب و تعهدات در قـبـال ايـشـان اسـت؛ آدابـي از قبيل: مهرورزي، رعايت حقوق، امر به معروف و نهي از منكر، حفظ وحدت و پرهيز از تفرقه.


پاورقي

[1] ميزان الحکمه، ج 1، حديث 3198.