بازگشت

شاخص ها و ويژگي هاي حزب الله و تشكل الهي از منظر قرآن


فسوف يَأتِي اللّهُ بقومٍ: خداوند گروهي را خواهد آورد.

يُحِبُّهُم و يُحِبُّونَهُ: خدا آنها را دوست دارد و آنان خدا را دوست دارند.

(يـعـنـي روابـط ايـن تـشـكـل و اعـضـاء آن بـا خـداونـد متعال، بگونه دوستان محبوب و عاشق و معشوق يكديگر است. و هر دو طرف همواره درصدد كسب رضايت يكديگر و خشنود كردن همديگرند ـ رضي الله عنهم و رضوا عنه)

اَذِلَّةٍ علي المؤمنين: در برابر مؤمنين هموار و فروتن و متواضعند.

(قـدرت تـشـكـيـلاتـي، آنان را به خود برتربيني نمي رساند بلكه فروتني آنها را افزايش مي دهد)

اَعِزّةٍ علي الكافرين: سخت گيران بزرگوار در مقابله با كافران هستند.

يُجاهِدونَ في سبيل الله: جهاد كنندگان دائمي در راه خدايند.

و لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ: مقاوم و بي هراس در برابر سرزنش ها و ملامت ملامتگرانند.

اِنـّمـا وَلِيُّكـُمُ اللّهُ و رسـُولُه والذيـن آمـنـوا: قـبـول دارنـدگـان ولايـت خـدا و رسول و مؤمنين اند.

الذين يُقيمونَ الصلوة: برپا دارندگان نماز.

و يُؤتونَ الزكوة: پرداخت كنندگان زكوة.

و هـُمْ راكـِعـون: دارنـدگـان حـالت ركـوع و پـذيـرش دائمـي در مقابل خداوند.

و مـَنْ يَتَوَلَّ اللّهَ و رسولَهُ والذين آمنوا: و هر آنكس كه ولايت پذير از خدا و رسولش و مؤمنين باشد، حزب الله است.

فانّ حزب الله هم الغالبون.

و در آيات سوره مجادله چنين آمده است.

لا تَجِدُ قوماً يؤمنون بالله: نمي يابي مردمي را كه ايمان به خداوند داشته باشند.

و بِالْيَوْمِ الاخِر: و به روز قيامت مؤمن باشند.

يـُوادّونَ مـَنْ حـادَّ اللّهَ وَ رَسـولَهُ: كـه دوسـتـي و مودّت با كسي داشته باشند كه با خدا و رسولش ‍ دشمني مي كنند.

و لو كـانـوا ابـائَهـُمْ اَوْ أَبـْنـاءهم او اِخوانَهُم او عَشيرَتِهِمْ: گرچه اين دشمنان، پدران و فـرزنـدان آنـهـا بـاشـند يا برادران و عشيره آنها، (روابط سببي و نسبي و خانوادگي و قبيلگي مانع حقخواهي آنها نمي شود.)

اولئك كَتَبَ في قلوبِهُم الايمان: ايمان در قلب و جان آنها جا گرفته است.

و اَيَّدَهُم بِروحٍ مِنْه: آنها مورد تأييدات ويژه خداوند هستند.

و يُدْخِلُهُم جنّاتٍ تجري مِنْ تَحتهَا الانهارُ خالدين فيها: بهشتي هاي جاودانه اند.

رَضِيَ اللهُ عَنْهم وَ رَضُوا عنه: خداوند از آنها راضي و خشنود است و آنها از خداوند.

اولئك حزبُ الله، اَلا اِنّ حزبَ اللهِ هُمُ المفلحون.

در ايـن ويـژگـيـهـا سـه ويـژگـي عـمـده و سرنوشت ساز وجود دارند كه بهترين مشخصّه تشكل خدايي مي باشند.

1 ـ روابط تشكل و اعضاي آن با خداوند متعال

يعني حزب الله و حزب اللهي، خدا دوستند و محبوب خدايند. خدا از آنها خشنود است و آنها از خـدا راضي هستند. و خداوند آنها را با تأييدات خاصي (روحٍ مِنْه) مورد عنايت و لطف قرار مي دهد.

بـنـابـرايـن بـراي انـتـخـاب تـشـكـل مـطـلوب، اوليـن مـعـيـار ايـن اسـت كـه آيـا تشكيل مورد نظر داراي ويژگي فوق مي باشد يا نه؟

2 ـ اخـلاق اسـلامـي و مـجـاهدت مستمر بدون هرگونه محافظه كاري و ملاحظه از ملامت ها و جوسازي ها و دشمن ستيزي و سازش ناپذيري لذا اگر حزبي و تشكلي از اخلاق عاليه اسـلامـي بـهـره مـنـد نـبـود و يـا انـزوا و عـبـادت بـدون مـجـاهـدت داشـت تشكل حزب اللهي نخواهد بود.

3 ـ مـهـمـترين مشخصه حزب الله امر مهمّ ولايت است. و اگر تشكّلي در ارتباط با ولايت و امـامـت نباشد حزب الله نخواهد بود. همچنانكه ساير اركان اسلامي مانند نماز و حج و جهاد بدون ولايت پذيري، پذيرفته درگاه حق نمي باشد.

در ايـن آيـات، خـداونـد مـتـعال سه ولايت پذيري را شرط حزب اللهي شدن دانسته است و فرموده:

و مَنْ يتولّ الله و رسوله والذين آمنوا، فانّ حزب الله هم الغالبون.

اوّل ولايـت خـداونـد متعال كه وليّ مردم مؤمن است و آنها را از ظلمات و تيرگي ها به سوي نور مي برد.

دوّم ولايـت رسـول الله (ص) كـه بـه فـرمـوده خـداونـد ولايـت او بـر جـان و مال مسلمانان، اَوْلي است. النبيّ اولي بالمؤمنين مِنْ انفسهم.

سوّم ولايت (الذين آمنوا) كه در اساس، امامان معصوم (ع) مي باشند و در غيبت امام عصر(ع)، ولي فقيه عادل زمان و در مراحل عادي (مؤمنين) مي باشند كه به فرموده خداوند المؤمـنـون والمـؤمـنـات بـعـضـُهم اولياء بعض. برخي از مؤمنين و مؤمنات وليّ برخي ديگر هستند.

بـنـابـر اصـل مـهـم ولايـت، در زمان غيبت امام معصوم (ع)، تشكلي كه در خط ولايت و فقاهت نـبـاشـد و رضـايـت ولي فـقـيـه عـادل را در تـأسـيـس و فعاليت خود نداشته باشد مسلماً تـشـكـل حـزب الله نـيـسـت و نـخـواهـد بـود. و تـشـكـل هـاي مـلي گـرا و التـقـاطـي و تـشـكـل هـاي قـومـيـت گـرا و تـشـكـل هـايـي كـه داراي جـهـان بـيـنـي مـكـتـبـي و اصـول عـقـيـده اسـلامـي نـمـي بـاشـنـد از خـط مـشـي كـلي تـعـيين شده از طرف ولي فقيه عادل زمان تبعيت و اطاعت نداشته باشند تشكلي نيستند كه بتوان به عنوان وظيفه الهي در آنها عضو شد.

زيـرا مؤمنين و مؤمنات در اعمال خويش، بايستي حجت شرعي داشته باشند. و حجت شرعي در حـوادث واقـعـه، كه مسائل سياسي و اجتماعي و مربوط به جهان اسلام و همه مسلمين مي باشد نظر ولي فقيه عادل است.

و اوست كه مي تواند و موظف است كه در مورد مواضع اساسي و اصولي مسلمين و امت اسلام، و كـشـورهـاي اسـلامـي، وظـيـفـه خـدايـي مسلمانان را از فقه غني اسلام، و مصالح جامعه اسلامي و ضرورت هاي هر زمان استنباط نمايد و تكليف شرعيه آنان را معيّن كند.

تـشكل ها و گروه هايي كه ولايت فهم و ولي شناس و ولايت پذير نيستند ولو مدعي اسلام و ارزشـخـواهـي بـاشـند حزب الله نمي باشند. و تشخيص اين امر به راحتي امكان پذير براي توده هاي مردم مسلمان مي باشد.

در واقـعـه سـرنـوشـت سـاز و اسوه ائي عاشورا، گروه هاي مختلفي بودند كه با يزيد مـخـالفـت داشـتـنـد و بـا خـلافـت نـاحـق او بـه مـبـارزه بـرخـاسـتـنـد و مـثـل عـبـدالله بـن زبـيـر كـشـتـه شـدنـد امـّا فـقـط گـروه هـا و افـرادي رسـتـگـار و اهـل فـلاح شـدنـد كـه از راه و روش و نـظـر ولي الله زمـان پيروي نمودند مانند اصحاب اباعبدالله (ع) و امام سجاد(ع).