بازگشت

زمينه هاي شكل گيري نفاق در انقلاب اسلامي


جـريان پيش گفته نفاق هم چنان از شرايط سياسي، اجتماعي جامعه استفاده كرد و راه خود را پـيـش مي برد و اين بار تحت عنوان (مجاهدين خلق ايران) در آستانه انقلاب و بعد از آن ظهور نمود.

تـاكـتـيـك طـرفـداري از انـقـلاب و پـيـروي بـي چون و چراي از امام (ره) از اصلي ترين راهـبـردهـاي مـنافقين قبل از انقلاب بوده است. با توجه به مشروعيت حضرت امام (ره)، اين گروه ها در جهت سوق دادن انقلاب به سمت اميال و آرزوهاي خود، ظاهري اسلامي و طرفدار امام به خود گرفته بودند.

براي بازشناسي اين جريان قدري به بررسي مواضع آنها مي پردازيم:

شـكـي نيست كه (سازمان مجاهدين) تجسم عيني منافقين در جامعه ما بوده و مي باشد. اين سازمان كه با هدف مبارزه با امپرياليزم و نوكر داخلي آن رژيم شاه تأسيس شد، همواره بـه عـلت ضـعـف و التقاط ايدئولوژيك دچار فراز و نشيب هايي در اصلي و فرعي كردن مـسـائل خـود گـرديـده اسـت و حـتـي در عـمـل دچـار تـغيير هدف شده درحالي كه يك حزب يا سـازمـانـي كـه بر مبناي اصول محكم اسلام و احكام شريعت حق بنا شده باشد هيچگاه و در هيچ شرايطي، هدف خود را تغيير نمي دهد زيرا فقط تاكتيك ها هستند كه آن هم بر اساس اصـول اسـلامـي قابل تغيير و تعويضند و هدف براي هر گروه و يا فرد مسلمان، هميشه يـكـي اسـت و آن (بـنـدگـي خـدا) براي رسيدن به (خداگونگي) است و كوشش در راه ايجاد يك جامعه عدل اسلامي مي باشد. در حالي كه (سازمان مجاهدين) هيچگاه چنين هدفي نـداشـتـه و پـيـوسته (مبارزه) برايش هدف و استراتژي بوده و مي دانيم كه از نظر ما مـسـلمـان هـا، (مـبـارزه) خـود وسـيـله اي اسـت بـراي رسـيـدن بـه هـدف نـهـايـي و وسايل نيز دست خوش تغيير و تحول، رشد و تكاملند و بالنتيجه (وسيله) نمي تواند بعنوان (هدف) و (استراتژي) بكار گرفته شود.

در بـررسـي (سـازمـان مـجـاهـديـن) يا به تعبير ملموس وعيني تر، (سازمان منافقين) بـايـد بـه بـرخي صفات منافقين كه در قرآن بدانها اشاره شده است توجه كنيم. اولين صـفـتي كه قرآن براي منافقين ذكر مي كند (دروغگويي) است. و دروغگو كسي است كه نـقـطـه ضـعـفـي داشـتـه بـاشـد و يـا از چـيـزي بـتـرسـد. در آيـه اول سوره (منافقون) چنين آمده است كه (هرگاه منافقين و دورويان بنزد تو آيند، گويند گـواهـي مـي دهـيم كه تو رسول و فرستاده خدايي و خدا شهادت مي دهد كه تو فرستاده اويي و خدا گواهي مي دهد كه منافقين همانا دروغگويانند.)

(سـازمـان مـجـاهـديـن) بـنـا بـه مـاهيت منافقانه خود بعد از پيروزي انقلاب اسلامي خون رنـگـمـان بـه رهـبـري قـائد عـظـيـم الشـأن امـام خـمـيـنـي، در قـبـال حـضـرتـشـان مـواضـع مـخـتـلف و گـونـاگـونـي اتـخـاذ كـردنـد. ايـن مـنـافـقـيـن كـوردل كـوشيدند ابتدا با خدعه و نيرنگ و دوروئي خود را حامي اسلام و تحت فرمان امام خميني معرفي كنند، در حالي كه امام خميني و همه آنان كه به خدعه و نيرنگ منافقين آگاه بودند، مي دانستند كه (منافقين دروغگويانند)

صـفـت بـارز و مـشـخـص ديـگـري كـه دربـاره مـنـافقين صدق مي كند، (توجه به خود) و (خـودبـزرگ بـيني) است. قرآن اين صفت منافقين را با لفظ (مستكبرين) بيان داشته مي فرمايد:

(وَ اِذا قـيـلَ لَهـُم تَعالُوا يَسْتَغْفِر لَكُمْ رَسُولُ اللّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَاَيْتَهُم يَصُدُّونَ وَ هُم مُسْتَكبِرُونَ) (منافقون، آيه 5)

(و هـنـگـامـي كـه بـدانـان گـفـتـه مـي شـود بـيـايـيـد آمـرزش خـواهـد بـراي شـمـا رسـول خـدا، سـرهـاي خـويـش را بـر مـي گـردانند و مي بينيشان كه دوري مي گزينند (و ديگران را از راه خدا باز مي دارند) و آنانند كبر ورزندگان)

ايـن صـفـت (خـود مـحـوري) و (كـبـر ورزي) صـفـت بـارز (سـازمـان مـجـاهـديـن) را تشكيل مي دهد. چه، سازمان بيش از هر چيز به موجوديت خويش توجه دارد نه به موجوديت اسـلام. افـتـخـارش ايـن اسـت كـه تـوانـسـتـه طـي 16 سـال سـازمـان را هـرچـه بـهـتـر و بـيـشـتـر مـتـشـكـل بـكـنـد امـا ايـن تـشـكـل بـراي چـه هـدفـي اسـت، ايـن ديـگـر جـدا از مـسـائل اصـلي (سازمان) است و به صورت فرعي مطرح مي شود. پس آن مبارزه اي را هم كـه بـه عـنوان استراتژي و هدف خود انجام مي دهد در واقع براي (حفظ سازمان) است و نه پيشبرد مكتب. [1] .


پاورقي

[1] ر. ک: بـررسـي مـسـتـنـدي از مـواضـع گـروه هـا در قبال انقلاب اسلامي، وزارت ارشاد اسلامي، چ دوم، بهمن 61، صص 168 ـ 166.