بازگشت

اهداف منافقانه در ساخت مسجد ضرار


در قضيه بناي مسجد ضرار نيز نقل مي كنند: گروهي از منافقين نزد پيامبر آمدند وعرض ‍ كردند به ما اجازه ده مسجدي در ميان قبيله بني سالم (نزديك مسجد قبا) بسازيم تا افراد نـاتـوان و بـيـمـار و پـيـرمـردان از كـار افـتـاده در آن نـماز بگزارند و همچنين در شب هاي بـارانـي، كـه گـروهـي از مردم توانايي آمدن به مسجد قبا را ندارند، فريضه اسلامي خود را در آن انجام دهند. پس از كسب اجازه از پيامبر گفتند: آيا ممكن است شخصاً بيايد و در آن نماز بگذاريد؟

پـيـامبر فرمود: من فعلاً عازم سفرم و هنگام بازگشت به خواست خدا به آن مسجد مي آيم و در آن نماز مي گذارم.

هـنـگـام بـازگشت پيامبر از تبوك، نزد او آمدند و گفتند: اكنون تقاضا داريم به مسجد ما بيايي و آن را افتتاح كني. اين درخواست در حالي طرح مي شد كه هنوز پيامبر وارد مدينه نشده بود.

در ايـن هـنـگـام آيـات 107 بـه بـعـد سـوره تـوبـه نـازل شـد و پـرده از اسـرار آنـهـا بـرداشـت. بـه دنبال آن، پيامبر دستور داد سقف مسجد مزبور را، كه از شاخه هاي خرما بود، آتش بزنند و بقاياي آن را ويران كنند و جاي آن را محل ريختن زباله هاي شهر سازند. اگر به چهره ظـاهـري كـار ايـن گـروه نگاه كنيم از چنين دستوري دچار حيرت خواهيم شد. اما با بررسي باطن مسئله، حقيقت روشن مي شود.

ايـن مـسـجـد ـ كـه بـعـد از تخريب به مسجد ضرار مشهور شد ـ با توصيه (ابوعامر) و بـراي ايـجـاد پـايـگـاهـي در مـديـنه براي جاسوسي و تبليغ عليه آنها نويد داد كه با لشكري از روم به كمكشان خواهد آمد. مخصوصاً توصيه و تأكيد كرد كه مركزي براي او در مـديـنـه بسازند تا كانون فعاليت هاي آينده اش باشد. ولي از آنجا كه ساختن چنين مـركـزي براي او در مدينه به نام دشمنان اسلام عملاً امكان پذير نبود، منافقان صلاح را در آن ديـدنـد كه در زير نقاب مسجد و به عنوان كمك به بيماران و معذوران، اين برنامه را عملي سازند.

سرانجام مسجد ساخته شد و با نصب جوان صالحي به نام (مجمع بن حارثه) توانستند توجه گروهي از مردم، از جمله عده اي از نمازگزاران مسجد قبا را به خود جلب كنند.

بـعـد از نـزول آيـات مـورد اشـاره، پـيـامـبـر دسـتـور تـخـريـب اين پايگاه نفاق را صادر كرد. [1] .


پاورقي

[1] مجمع البيان، ج 3، ص 72.