بازگشت

چرا امام حسين با علم به اين كه كشته مي شود، قيام كرد؟


1 ـ چـون در آن مـوقـعـيـت زمـانـي، كـار بـجـايـي كـشـيـده بـود كـه اگـر امام حسين به اين عـمـل اقـدام نـمـي كـرد، هـمـه آثار اسلام و زحمات 23 ساله پيغمبر اكرم از بين مي رفت و اثري از قرآن و اسلام باقي نمي ماند.

لذا حـسـيـن بـن عـلي اوضـاع و شـرائط را بـراي انجام دادن چنين معامله پرسودي مناسب مي دانـسـت؛ زيـرا امـام بـهـتـريـن سـود ايـن مـعـامـله را نـجـات اسـلام و قـرآن و سـنـت جـدش ‍ رسول خدا از سيطره يزيديان و امويان مي پنداشت.

2 ـ عـلاوه بـر آن، جـهاد يكي از مهمترين ابواب اسلام است و شهادت يكي از افتخارات هر مسلمان.

در قـرآن مـجيد دهها آيه در رابطه؛ با جهاد و شهادت آمده است و در هيچيك از اين آيات، اين مـسـأله مـشـروط و مـقـيـد بـه عـلم و پـيـروزي نـگـرديـده اسـت، بـلكـه نبرد و جانبازي در مـقابل دشمنان اسلام و شهادت در راه به پيروزي رساندن حق، يكي از علائم مؤمنان ذكر شده است.

خداوند در سوره توبه مي فرمايد:

إِنَّ اللّهَ اشـْتـَرَي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فـَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقّاً فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْاَّنِ وَمَنْ أَوْفَي بـِعـَهـْدِهِ مـِنَ اللّهِ فـَاسـْتـَبـْشـِرُوا بـِبـَيـْعـِكـُمُ الَّذِي بـَايـَعـْتـُم بـِهِ وَذلِكَ هـُوَ الْفـَوْزُ الْعَظِيمُ [1] .

خـداونـد در مـقـابل بهشت، جان و مال مؤمنان را خريداري نموده است، آنهايي كه در راه خدا نـبـرد مـي كـنـنـد، و در اين راه مي كشند و كشته مي شوند، اين وعده حقي است بر او، كه در تورات و انجيل و قرآن ذكر فرموده؛ و چه كسي از خدا به عهدش وفادارتر است؟ اكنون بشارت باد بر شما به داد و ستدي كه با خدا كرده ايد، و اين است آن پيروزي بزرگ.

3 ـ سيره و تاريخ زندگي رسول خـدا نـيـز شـاهـد و گـواه اسـت كـه جـهـاد فـي سـبـيـل اللّه يـك وظـيـفـه مـهـم در مـقـابـل كـافـران و مـشركان و ظالمان است كه اگر چنين وظيفه اي را امام انجام ندهد پس چه كسي بايد انجام دهد.

پـيـامـبر اسلام در جنگهايي صد در صد نابرابر و با دشمني بس قوي تر به نبرد مي پرداخت و گاهي عزيزترين افراد خاندان خويش را از دست مي داد. [2] .

خداوند در سوره احزاب كساني را كه بخاطر ترس از مرگ از جنگ فرار مي كنند مورد مذمت قرار داده و مي فرمايد:

لَقـَد كـانـوا عـاهـَدُوا اللهَ مـِن قـَبـلُ لا يـُوَلُّونَ الاَدْبـارَ و كـان عـَهـدُ الله مـَسـْئُولاً قـُل لَّن يـَنـفـَعـَكـُمُ الْفـِرَارُ إِن فـَرَرْتـُم مـِنَ الْمـَوْتِ أَوِ الْقـَتـْلِ وَإِذاً لاَ تـُمـَتَّعـُونَ إِلا قَلِيلاً [3] .

آنـان قـبـل از ايـن بـا خـدا عـهـد كرده بودند كه پشت به دشمن نكنند؛ و عهد الهي مورد سؤال قـرار مـي گـيـرد (و در بـرابـر آن مـسئولند.) بگو: اگر از مرگ يا كشته شدن فرار كنيد، سودي به حال شما نخواهد داشت؛ و در آن هنگام جز بهره كمي از زندگاني نخواهيد گرفت.

بنابراين؛ جنگ با دشمنان اسلام هميشه توأم با پيروزي نبوده است بلكه گاهي شكست و كـشـتـه شـدن و اسـارت را نـيـز بـه هـمـراه دارد. كـه بـهـتـريـن شـاهـد مثال در زمان رسول خدا جنگ احد است.

بـعـضـي مـي گويند علت اين كه امام حسين (ع) در زمان معاويه دست به قيام نزد اين بود كه در آن وقت موضوع صلح امام حسن (ع) مطرح بود، و امام (ع) نمي خواست برخلاف عهد بـرادرش رفـتـار كـنـد. چـنـين توجيهي ملاك صحيح و درستي ندارد؛ چون معاويه خودش آن پـيـمـان و صلحنامه را نقض كرده بود. و قرآن كريم آن عهد و پيماني را محترم مي شمارد كـه طـرف مـقـابل محترم بشمارد مثل صلح پيامبر با قريش در حديبيه، چون آنها اين عهد و پيمان را نقض كردند پيامبر اكرم هم آنرا ورق پاره اي بيش نشمرد.

در حقيقت امام حسين (ع) به چند علت قيام خود را در زمان معاويه شروع نكرد:

1 ـ امـام حـسـيـن (ع) انتظار فرصت بهتر و بيشتري را مي كشيد، كه چنين تاكتيكي از نظر اسـلام جـايـز شـمـرده شـده است. و مسلماً فرصت بعد از مرگ معاويه از زمان معاويه بهتر بـود. چون جامعه در زمان معاويه براي قيام آماده نبود. و همين علت بود كه امام حسن (ع) را وادار بـه صلح كرد. كه اين صلح زمينه ساز قيام بود كه لازم بود امام حسن (ع) و امام حسين (ع)، قبل از هر چيز جامعه را براي انقلاب آماده سازند.

2 ـ امام حسين (ع) در زمان خود معاويه هم ساكت نبود؛ بلكه دائماً اعتراض به حكومت وي مي كرد. از جمله نامه اي است كه براي معاويه نوشته بود و در آن نامه از سران و بزرگان شـهرهاي دور و نزديك درخواست كرده بود كه در مني جمع شوند. و در آنجا حضرت وضع نابسامان آنروز را به مردم گوشزد كرد.

3 ـ سـيـاستي كه يزيد پيش گرفته بود با سياست پدرش معاويه بسيار متفاوت بود و امـام حـسين (ع) احساس خطري را كه در زمان يزيد مي كرد، در زمان معاويه آن احساس خطر را براي اسلام نمي كرد.

امام حسين (ع) در پاسخ محمد بن حنفيه مي فرمايد:

يا اَخي لَوْ لَم يكُن في الدّنيا مَلجَاءً و لا مَأوي لَما بايعتُ يزيد بن معاويه

اي بـرادرم! اگـر در تـمـام ايـن دنـيـاي وسيع هيچ پناهگاه و مأوايي نباشد، بازهم من با يزيد بن معاويه بيعت نخواهم كرد.

و در پاسخ مروان بن حكم فرمود:

عَلَي الاِسلامِ اِذا بُليتِ الاُمةُ بِزاعٍ مثلَ يزيد.

اگر شخصي مانند يزيد فرمانرواي مسلمانان باشد، بايد فاتحه اسلام را خواند.

و سخناني از اين قبيل كه حاكي از ضرورت قيام در زمان يزيد است.

كـه امـام حـسين (ع) آن ضرورت را دريافته بود و چنين ضرورتي را در زمان معاويه لازم نمي ديد.

4 ـ نفوذي را كه معاويه در جامعه آن روز پيدا كرده بود، فرزندش يزيد نداشت. معاويه از نظر سياسي ـ اجتماعي موقعيت خاصي در جامعه شام داشت، و مدتي به عنوان استاندار شـام از سـوي خـلفـاي پـيشين بود. و علاوه بر اينها القابي را كه براي معاويه ساخته بـودند در فكر و انديشه مسلمانان رسوخ كرده بود كه آن القاب را براي معاويه واقعيت مـي پـنـداشـتـنـد، و بـه خاطر آن القاب به او احترام مي گذاشتند. مثلاً معاويه برادر (ام حبيبه) همسر پيامبر اكرم به عنوان (خال المؤمنين) معروف شده بود، و همچنين او را به عنوان (كاتب وحي) مي شناختند. [4] .

لذا امـام حـسـيـن (ع) زمـيـنـه قـيام را در زمان معاويه مناسب نمي ديد، و منتظر مرگ معاويه و حضور يزيد در صحنه سياست جامعه بود.

5 ـ امـام حـسـيـن (ع) در نـامـه خـود بـه مـردم بصره علت و فلسفه عدم قيام خود را در زمان معاويه بيان مي كند و مي فرمايد:

كـُنـّا اَهـْلَهُ و اَوليـائَهُ و اَوْصـيـائَهُ وَ وَرَثَتَهُ وَ اَحَقَّ النّاسِ بِمَقامِهِ فِي النّاسِ فَاستأثَرَ عـَلَيـنـا قـَوْمـَنـا بـِذالِكَ فـَرَضـينا و كَرِهْنَا الفرقَةَ واَحبَبنَا العافيةَ و نحنُ نَعْلَمُ اَنَا اَحَقُّ بذالكَ الحقِّ المستحقِّ عَلَينا مَمن تَوَلاّهُ [5] .


پاورقي

[1] توبه، آيه 111.

[2] سخنان حسين بن علي از مدينه تا کربلا، ص 67 ـ 66.

[3] احزاب، آيه 16.

[4] رجوع شود به حماسه حسيني، ج 3.

[5] تاريخ طبري، ج 7، ص 240.