بازگشت

امر به معروف و نهي از منكر


در قـرآن كريم و روايات اسلامي در اهميت اين دو فريضه و نقش اصلاحي آنها و زيانها و مفاسد ترك آن دو تكليف، بسيار سخن گفته شده است و به عنوان (برترين فريضه) بـه شـمـار آمـده كـه فرايض و احكام الهي ديگر، در سايه امر به معروف و نهي از منكر، قـوام و اسـتـواري مـي يـابـد. در صـدر اسـلام، عـلم بـه ايـن تكليف مهم از سوي مسلمانان واگـذاشـتـه شد و مردم به خاطر ترس يا طمع، از تذكرهاي زباني و اقدامهاي عملي در اين راه، كوتاهي كردند و در نتيجه، دين به ضعف گراييد و فاسقان مسلط شدند.

امـام حـسـيـن (ع) در ضمن بيان انگيزه هاي قيام خويش به اين عنصر مهم اشاره مي فرمايد، آنجا كه مي گويد:

(اُريدُ اَن آمُرَ بالمعرُوفِ وَ اَنهي عن المنكرِ) [1] .

يـكـي از درسـهـاي نهفته در اين سخن، آن است كه فريضه امر به معروف و نهي از منكر، تـنـها در تذكراتي نسبت به بعضي از گناهان جزئي از سوي افراد عادي خلاصه نمي شـود، بـلكـه قـيـام بـرضـد حـكـومـت ستم و تلاش براي اصلاح ساختار سياسي جامعه و تـشـكـيـل حـكومتي بر اساس حق و قرآن نيز از مصاديق امر به معروف و نهي از منكر است، آنگونه كه امام حسين، حماسه عاشورايي خود را عبارت از همان دانست.

مرحله قلبي اين فريضه، آن است كه انسان در درون، دوستدار خوبيها و معروفها باشد و از منكرات و مفاسد و گناهان بيزار باشد. اين محبت و نفرت قلبي، به زبان هم جاري مي شود و در عمل هم تجلي مي يابد. سالار شهيدان نسبت به مرحله قلبي چنين مي فرمايد:

(هـنگام وداع با قبر رسول خدا براي بيرون آمدن از مدينه) خدايا من معروف را دوست مي دارم و از منكر بدم مي آيد (اللّهُمَّ وَ انّي اُحبُّ المعروفَ و اكرهُ المنكَر) [2] .

در يـك مـرحله جلوتر، آن حضرت در بيانهاي صريح خويش، يزيد را مردي شرابخوار و فـاسق و جنايتكار مي داند و پيروان او را ملازمان شيطان و واگذارندگان (طاعت خدا) مي شـمـارد و حـكـومـت امـوي را حرام كننده حلال و حلال كننده حرام معرفي مي كند كه بدعتها را زنده و سنتها را ميرانده اند. با وجود اين منكرات آشكار در سلطه حاكم، شوريدن بر ضد او به عنوان نهي از منكر، وظيفه است.

بـا ايـن مـبـنـاي ديني است كه امام، بيعت با يزيد را رد مي كند و آن را مايه ننگ مي داند و حماسه كربلا را پديد مي آورد.

گـرچـه زبـانهاي وابسته به خلافت، (حركت مكتبي) او را نوعي (شورش) و عصيان بـرضـد خليفه قلمداد كردند كه مستحق سركوبي بود، ولي وارثان شهادت، نبايد پيام خـون شـهـداي كربلا را از ياد ببرند. آنچه در زيارتنامه هاي امام حسين (ع) تأكيد مكرّر شده كه:

مـن شـهـادت مـي دهـم كه تو نماز و زكات را بر پاداشتي و امر به معروف و نهي از منكر كردي، همه براي تبيين فلسفه قيام اوست تا رنگ مكتبي آن در هياهوي تبليغات دشمن گم و كمرنگ نشود.

در زيارت مخصوصه آن حضرت است:

(اَمَرتَ بالمعروفِ وَ نَهَيتَ عَنِ المنكر) [3] .

پـيروان فرهنگ عاشورا، با الهام از حماسه پيوسته نبض پرحركت جامعه انقلابي اند و نسبت به جريان امور و وضعيت فرهنگي و سياسي حساسيت نشان مي دهند و با حضور دائم در ميدان امر به معروف و نهي از منكر، عرصه را بر فساد آفرينان تنگ مي سازند، چون مـي دانـنـد كـه عـقـب نـشـيـنـي و سـكـوت در ايـن جـبـهـه، پـيشروي و گستاخي دشمنان حق و فـسـادگـسـتـران در جـامـعـه را بـه دنـبـال دارد. (تـذكـر لسـانـي) حـداقـل عـمـل بـه تكليف در اين گونه شرايط است و اگر اين فريضه، ترك و فراموش شود، حدود الهي تعطيل شده و احكام خدا مورد تحقير و استهزاء قرار خواهد گرفت.

امام حسين (ع) در مسير راه كربلا، در خطبه اي با اشاره به شرايط پيش آمده و اينكه دنيا دگـرگـون شـده و (مـعـروف)، رخـت بـر بـسـتـه و بـه حـق عمل نمي شود و از باطل دوري جسته نمي شود.

شوق خود را به لقاء خدا و مرگ شرافتمندانه ابراز مي كند و زندگي در كنار ستمگران را مايه نكبت مي شمارد و چنين شرايطي را زمينه اي مساعد براي قيام مي داند. [4] .

سـكوت در برابر ظلم و بدعت و انحراف، منكري بود كه در آن عصر رواج داشت و مردم از تـرس جـان يـا بـيـم خـطـرهـا و ضـررهـا يـا بـه طـمـع دنـيـا و دريـافـت زر و سـيـم، در مقابل آشكارترين منكرات كه در بالاترين سطوح انجام مي گرفت، اعتراض نمي كردند. قيام كربلا راه (انتقاد از حكومت جور) و (اعتراض عليه ستم) و قيام بر ضد طاغوت را گشود و از آن پس بسياري از خون شهداي كربلا الهام گرفتند و مبارزات خود را مبتني و مستند به نهضت حسيني كردند. [5] .


پاورقي

[1] موسوعة کلمات الامام الحسين (ع)، ص 291.

[2] بحار الانوار، ج 44، ص 328.

[3] مـفـاتـيح الجنان، زيارت مخصوصه و زيارت مطلقه امام حسين (ع)، (ص 758 و 775، 777). در زيارت وارث هم همين تعبير وجود دارد (ص 427).

[4] موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 356.

[5] پيام هاي عاشورا، جواد محدثي.