بازگشت

تداوم نبوت با شيوه امامت


از مـهـم تـريـن نـشـانـه هـاي نـظـام اسلامي و جامعه دين مدار اين است كه رهبري آن پس ‍ از پـيـامـبـر(ص) در چـارچـوب مباني و اصولي كه تداوم مكتب اقتضاي آن را داشت استمرار و اسـتـقـرار يـابـد؛ ايـن امـر تـحـقـق نـمـي يـابـد مـگـر حـركـت جـامـعـه در مـسـيـر اصل امامت، يعني مكتب اسلام و نظام الهي باشد كه رهبري آن همانند زمان پيامبر با توجه بـه وظـايـف مهم از ويژگي ها و شاخص هاي بسيار برجسته اي همچون عصمت و ارتباط با مخزن اطلاعات علوم الهي برخوردار باشد و اين امر صرفاً با هدايت ذات باري تعالي و پـيـامـبـر(ص) امـكـان پـذيـر بـود، هـمـان امـري كـه خـداونـد آن را اكمال دين و اتمام نعمت و تكميل كننده رسالت مي داند و به همين سبب به پيامبرش فرمان مـي دهـد ايـن حقيقت را كه تضمين كننده بقاي دين و سعادت جامعه است براي مردم بيان كن و پيامبر با صراحت مي فرمايد:

(من كنت مولاه فهذا علي مولاه) امام حسين (ع) در تداوم همين استراتژي مي فرمايد:

(ايـهـا النـاسُ، اَنَا ابْنُ بِنتِ رَسُولِ اللّه (ص) و نَحنُ اَولي بِوِلايَهِ هذا الاُمورِ عليكم من هؤلاءِ المُدّعينَ ما ليس لَهُم و السائرين فيكم بالظُّلم و العدوان) [1] .

(اي مـردم مـن فـرزند دخت پيامبرم، ما به امامت و رهبري جهان اسلام از اين مدعيان دروغين كه در ميان شما با دشمني و تجاوز رفتار مي كنند سزاوارتريم.)

امـا آنـچـه اتـفاق افتاد چيز ديگري بود و مديريت و رهبري جامعه در دست كساني افتاد كه فاقد استانداردهاي تعيين شده بودند.

علي (ع) در بياني مي فرمايد:

(حـتـّي اذا قـَبـَضَ رَسـُولُ اللّه (ص) رَجـَع قَومٌ علي الاعقاب... و نَقَلُوا البِناءَ عَن رَصّ اساسِهِ فَبَنُوهُ في غَيرِ مَوضِعِه) [2] .

(وقـتـي پـيـامـبـر(ص) از دنـيـا رفت گروهي به قهقرا برگشتند و بنا و اساس (ولايت و رهبري) را از محل خويش برداشته و در غير جايگاه آن نصب كردند.)

حضرت در ادامه سخن پيرامون ويژگي هاي اين افراد مي فرمايد:

(مـعـادِنُ كـلِ خـطـيـئةٍ و ابـوابُ كـلِ ضـاربٍ فـي غـمـرةٍ قـدمـا رُوا فـي الحـَيرَةِ وَ ذَهَلُوا في السَّكـرَةِ، عـلي سـُنَّةٍ مـن آلِ فـرعـونَ مـِنْ مـُنـقـطـِعِ الي الدنـيـا راكـنٍ او مـُفـارقٍ للديـن مُباينِ) [3]

(ايـنـان مـعـادن تـمـام خـطـاهـا و درگـاه (پـنـاهـگـاه) هـمـه گـمـراهـان و عـقـيـده مـنـدان اهـل باطلند. آنان در حيرت و سرگرداني غوطه ور شدند و در مستي و ناداني ديوانه وار به روش فرعونيان فرو رفته اند؛ گروهي فقط به دنيا پرداختند و گروهي آشكارا از دين جدا شدند.)

امام حسين (ع) پس از بيان ويژگي هاي خود براي تصدي امامت و رهبري جامعه به خصلت منفي يزيد اشاره مي كند و مي فرمايد:

(و يزيد رجلٌ فاسق، شاربٌ خمرٍ، قاتلٌ النَّفسِ المـُحرَّمَة، مُعلِنٌ بالفسق) [4] .

(يزيد مردي فاسق، ميگسار و كشنده انسان هاي بي گناه و متجاهر به فسق است.)


پاورقي

[1] موسوعه کلمات الحسين (ع)، 357.

[2] نهج البلاغه، خطبه 150.

[3] نهج البلاغه، خطبه 150.

[4] موسوعه کلمات الحسين (ع)، ص 283.