بازگشت

آسيب شناسي كمال خواهي حكومت


به همان نسبت كه مديريت و رهبري از جنبه نظري در نگرش اسلام ناب، از حساسيت و اهميت ويژه و نقش تعيين كننده اي برخوردار است از جهت عملي و جنبه كاربردي نيز در نظر اسلام مـهـم و تـعـيـين كننده است؛ زيرا قانون هر چقدر كامل و جامع باشد ولي در مرحله اجرا و در صـحـنـه عـمـل دچـار آسـيب ها و آفت هايي (چه از جهت كاستي در برنامه ريزي و چه از جهت ناتواني و عدم شايستگي مديران در صحنه عمل) بشود، به طور حتم اجراي چنين قوانيني، آثار مطلوب را بجا خواهد گذاشت.

بـر ايـن اسـاس، در اسـلام رسـالت مـديـريـت و به حـكـومت رساندن شهروندان به آرمان هاي بـلنـد كمال خواهي و تعالي روحي و سعادت دنيوي و اخروي است، لذا بايد هم در نظام برنامه ريزي و راهكارهاي عملي، حساسيت و دقت هاي لازم به خرج داده شود و شيوه هايي بـرگـزيـده و مـدنـظر قرار گيرد كه متناسب با داده ها و فراورده هاي ديني باشد و هم مديران و كارگزاران ضمن برخورداري از ويژگي ها و صلاحيت هاي اخلاقي و ايماني از تخصص ها و آگاهي هاي لازم مربوط به حوزه كاري و مديريتي خود برخوردار باشند.

در غير اين صورت، هم حكومت و مديريت ديني و اسلامي دچار آسيب ها و آفت هايي خواهد شد و هـم اهـداف بـلنـد اسـلام و در تـشـريـع قـوانـيـن شـرقـي و كـمـال آور، بـه مـنـصـه ظـهـور درنـخـواهـد آمـد و جـامـه عـمـل نخواهد پوشيد و در غيبت جامعه اسلامي تحقق نخواهد يافت. در نتيجه، پيامدهاي تلخ ايـن عـدم بـرنـامـه ريـزي صـحـيـح و راهـكـارهاي اجرايي ناكار او نيز بي لياقتي و عدم شـايـسـتـگـي مـسـؤلان و مـديـران و كـارگـزاران، دامـنـگـيـر اصـل اسـلام و قـوانـيـن شـرقـي و سـعـادت بـخـش آن خـواهـد شـد و ديـن جـامـع و كـامـل اسـلام مـتـهـم بـه نـاكـارآمـدي و نـاتـوانـي در پـاسـخـگـويـي بـه نـيـازهـا و حل مشكلات و معضلات جامعه خواهد شد؛ و هرگز چنين مبادا!

اينك به برخي از آسيب ها و آفت هاي مديريت و رهبري مي پردازيم.