بازگشت

وحدت اديان و تعدد شرايع


ايـن مـسـأله مـورد اتـفـاق مـتـفـكـران و مـتـكـلمـان اسـلامـي اسـت كـه اصل و اساس دين، يعني توحيد، نبوت و معاد به عنوان خطوط كلي و جوهره اديان الهي در هـمـه اعـصـار يـكـي بـوده و همه پيروان راستين انبياء تحت تعاليم آن بزرگواران و به اقتضاي فطرت خداجوي شان، و نيز به مقدار درك و فهم شان آن را باور داشته اند.

بـر ايـن اسـاس، در قـرآن كـريـم، آنـجـا كـه مـحـور گـفـتـار، اصـول ديـن و يـا خـطـوط كـلي اديان است سخن از تصديق كتب آسماني و در واقع تصديق پيامبران الهي به يكديگر است. چنان كه قرآن مي فرمايد:

(وَ اَنْزَلْنا اِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ...)

(مائده (5)، آيه 48)

و اين كتاب (قرآن) را به حق بر تو نازل كـرديـم، در حـالي كـه كـتب پيشين را تصديق مي كند، و بر آنها سيطره داشته و حافظ و نگهبان آنهاست.

هـمـچـنين در آيه زير وحدت دين الهي را كه همه پيامبران از آدم تا خاتم آن را تبليغ كرده اند چنين بازگو مي كند:

(شـَرَعَ لَكـُمْ مـِنَ الدّيـنَ مـا وَصـّي بـِهِ نـُوحاً وَالَّذي اَوْحَيْنا اِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ اِبْراهيمَ وَمُوسي وَ عيسي اَنْ اَقيمُوا الدّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيهِ...)(شوري (42)، آيه 13)

آييني را براي شما تشريع كرد كه به نوح توصيه كرده بود؛ و آنچه را بر تو وحي فـرسـتـاديـم و بـه ابـراهيم و موسي و عيسي سفارش كرديم اين بود كه: دين را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد!

امـا آنـجـا كـه مـحور گفتار، فروع دين (شرايع) است سخن از تعدد، تفاوت و تغيير است:

(... لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً...)(مائده (5)، آيه 48)

براي هر امتي از شما شريعت و روش خاصي قرار داديم.