بازگشت

قمه زني به مثابه كنش اجتماعي


كساني كه از قمه زني دفاع مي كنند، در نهايت جز از طريق قياسي نادرست و استحساني ضعيف نمي توانند درستي اين عمل را نشان دهند. با اين حال، به سلوك خود ادامه مي دهند. اين جاست كه جاي اين پرسش، جدّي است كه آيا اعمالي از اين دست، تنها به عنوان سنّت ديني انجام مي شود و متعاطيان آن، فقط از سر عشق به امام حسين عليه السلام بدين كار دست مي يازند، يا آن كه اين كار، كنشي اجتماعي است با اهداف متنوّع اجتماعي، سياسي و فرهنگي؟

پاسخ به اين پرسش، نيازمند تحقيق مستقلّي است. ليكن نشانه هايي وجود دارد كه بسياري از اين كسان، به اين اعمال از منظري اجتماعي مي نگرند و نگاهي كاركردي به آن دارند. براي مثال يكي از محقّقان نشان داده است كه سيّد شرف الدين، كه هم زمان با سيّد محسن امين بود و خود به نادرستيِ بسياري از اين عزاداري ها وقوف داشت، با حمايت از برخي از اين دسته جات مي كوشيد در برابر سفير فرانسه امتيازات مناسبي براي شيعيان منطقه خود به دست آورد. وي سفير را به خانه خود دعوت مي كرد، آن گاه سينه زنان وارد مي شدند و به عزاداري مي پرداختند و با يك اشاره او از حركت باز مي ايستادند و سفير به اين ترتيب، قدرت و نفوذ او را به نيكي مي ديد. [1] .

اين كاركرد اجتماعي عزاداري، چنان نيرومند بوده است كه اگر هم گاه مرجعي مي خواسته است آن را نديده بگيرد، به همان نسبت موقعيت خود را از دست مي داده است. يكي از اين كسان سيّد هبة الدين شهرستاني بود كه بعد از مدّت ها مبارزه، ناگزير شد كه نجف را ترك كند و در بغداد ساكن گردد. [2] سرگذشت سيّد محسن امين و عكس العمل ديگران را در قبال او خوانديم. اين موضوع، سكوت بسياري از علما در برابر رواج خرافات را توجيه مي كند. كساني نيز در اين مورد، همسويي را بر مبارزه يا سكوت ترجيح داده اند. براي مثال مرحوم آيت اللَّه سيّد محمود شاهرودي حتّي در آتش رفتن را مجاز مي دانست. [3] داستاني كه شهيد مطهري در اين باره نقل مي كند، به خوبي نشان مي دهد كه برخي از اعمالي كه به نام امام حسين عليه السلام و عزاداري سيّد شهيدان انجام مي شده و مي شود، نسبتي به سنّت ديني ندارد و بايد دلايلي ديگري براي آن جست. به آيت اللَّه بروجردي خبر داده بودند كه بسياري از اعمالي كه در دسته جات عزاداري انجام مي دهند، خلاف شرع است. ايشان پيش از آغاز ماه محرّم يكي از سال هاي آغازين مرجعيت خود كه خيلي هم قدرت داشتند، رؤساي هيئت هاي عزاداري قم را به خانه خويش دعوت كردند و همه آنان آمدند. ايشان پرسيدند:

شما مقلّد كي هستيد؟ همه گفتند: ما مقلّد شما هستيم. فرمودند: اگر مقلّد من هستيد، فتواي من اين است كه اين شبيه هايي كه شما به اين شكل در مي آوريد، حرام است. با كمال صراحت به آقا عرض كردند كه آقا ما در تمام سال مقلّد شما هستيم، الّا اين سه چهار روز كه ابداً از شما تقليد نمي كنيم، گفتند و رفتند و به حرف مرجع تقليدشان اعتنايي نكردند. خوب اين نشان مي دهد كه هدفْ امام حسين عليه السلام نيست. هدفْ اسلام نيست. نمايشي است كه از آن، استفاده هاي ديگري و لااقل لذتي مي برند. [4] .

يك نمونه اين كنش اجتماعي را مي توان در ماجراي تحريم و منع قمه زني در سال 1373 يافت. اين منع موجب شد تا برخي از كساني كه اساساً تمايلي به قمه زني نداشتند، به عنوان موضعگيري در برابر اين اقدام دولت، به اين كار دست زنند. تأكيد بر نقش هويت بخش عزاداري در شيعه از سوي موافقان و مخالفان، نشانه ديگري است از اين مسئله. كساني بر اين باورند كه چنين اعمالي است كه هويت بخش شيعه است و استعمار براي نابودي تشيّع، راهي جز مبارزه با اين سنخ عزاداري ها ندارد. از اين منظر، كساني كه با قمه زني يا اعمالي از اين دست مخالفند، خواسته يا ناخواسته، روزي خوار استعمار هستند. [5] .

در نتيجه، بايد با تمام قوا از هر نوع عزاداري دفاع كرد و حتّي هر سال گونه هاي مختلفي از آن آفريد. در مقابل، مخالفان اين اعمال، بر اين باور هستند كه استعمار با ترويج اين قبيل اعمال در ميان شيعيان و كلاًّ مسلمانان، هدفي جز تشويه چهره شيعه و از كار انداختن پتانسيل ديني آنان ندارد. [6] .

از اين منظر، شيعيان به جاي آن كه از تعاليم اساسي و حيات بخش اسلام بهره ببرند، متأثّر از دشمن، يا حداقل با حمايت او، راه نامناسبي براي دينداري برگزيده اند و قالب را با محتوا يكي گرفته و اسير اعمال ظاهري و دروغين شده اند. اين كاركرد اجتماعي كه گاه به عنوان نقش هويت بخش شيعه در برخي از نقاط شناخته مي شد، به خوبي در درگيري هاي فرقه اي، در شبه قاره هند خود را نشان مي دهد. در حالي كه شيعيان، در محرّم عزاداري مي كردند، اهل سنّت درست در همين ايام جشن مي گرفتند و اين كار به نزاع هاي خونين مي انجاميد. به همين دليل شيعيان هند، حتّي روشنفكران با هر نوع اصلاحي در زمينه عزاداري مخالفت مي كردند. [7] بخشي از درگيري هاي كه سالانه در دهه محرم بخصوص در عاشورا در پاكستان رخ مي دهد و بر اثر آن، گاه ده ها شيعه بي گناه، قرباني بمب گذاري هاي فرقه اي مي شوند، ناشي از همين مسئله است. حال اگر چنين است و مي توان گونه هايي از عزاداري را با نگاهي اجتماعي ديد و تفسير كرد، مي توان و بايد آن را در چهارچوب سود و فايده گنجاند و با منطق سود و زيان، آن را سنجيد. از اين منظر، فارغ از مسائل فقهي و پيشينه برخي از اعمالي كه به نام عزاداري صورت گرفته است، بايد ديد كه از اين اعمال كه ريشه ديني ندارد، تا كجا به مصالح دراز مدت شيعه و هويت اجتماعي وي كمك مي كند و آن گاه به اصلاح و بازسازي آن همّت گماشت. نكته اي كه به ما در اين مسير كمك مي كند، آن است كه حتّي مدافعان هر گونه عزاداري مي پذيرند كه اين صورت ها و گونه ها تعبدي نيستند و هر چه كه به سود عزاي حسيني و ترويج تفكّر شيعي باشد، مي تواند به عنوان سنّت ديني پذيرفته شود و شعائر حسيني منحصر به اعمالي خاص نيست و تعيين مصداق يا وضع شعيره اي جديد به دست عرف سپرده شده است.


پاورقي

[1] حرکة الإصلاح الشيعي، ص 328.

[2] همان، ص 280.

[3] فتاوي العلماء الأعلام، ص 21.

[4] حماسه حسيني، ج 1، ص 214.

[5] عزاداري از ديدگاه مرجعيت شيعه، ص 81؛ فتاوي العلماء، ص 3؛ الشعائر الحسينية، ص 22.

[6] البته آيت اللَّه سيّد محمّد شيرازي در اين مورد، نظر ديگري دارند و چون از ايشان پرسيده مي‏شود که آيا قمه زني موجب تضعيف اسلام مي‏گردد، پاسخ مي‏دهد: «بالعکس، يقوّي الاسلام» (فتاوي کبار علماء الشيعه، موجود در پايگاه WWW.alborhan.com).

[7] حرکة الإصلاح الشيعي، ص 315.