بازگشت

لزوم تعظيم شعائر


در لزوم تعظيم شعائر حرفي نيست. همه سخن، در اين است كه آيا عملي چون قمه زني جزو شعائر به شمار مي رود يا خير. نخست بايد مدّعيان ثابت كنند كه اين كار، جزو شعائر است. سپس درباره لزوم آن تأكيد كنند. همان طور كه ديديم برخي از مراجع، به صراحت اين عمل را حرام مي شمردند و برخي بر بدعت بودن آن، تأكيد داشتند. حال چگونه چنين عمل حرام و بدعتي جزو شعائر حسيني يا ديني به شمار مي رود. ما در برابر عملي قرار داريم كه هيچ نصّي بر استحباب يا جواز آن در دست نيست. هيچ يك از امامان شيعه، يا اصحاب آنان، انجام نمي دادند. در ميان متشرّعه و عالمان گذشته نيز از آن خبري نبوده است. به گفته سيّد محسن امين، هيچ عالمي نيز به اين كار اقدام نكرده است و همو آن را نوعي بربريت و وحشي گري دانسته است. [1] .

امروزه نيز بسياري از عالمان، آن را مايه ننگ و بدنامي شيعه در جهان مي دانند. تصاوير موحش و چندش آوري نيز از اجراي چنين اعمالي پخش مي شود و سند محكوميت اصل تشيّع به شمار مي رود. چگونه كسي كه الفباي فقه را مي داند، به خودش اجازه مي دهد اين عمل را جزو شعائر حسيني يا اسلامي بداند؟ برخي از فقها بر آنند كه شعائر [2] توقيفي هستند، به اين معنا كه بايد خود شارع بر شعيره بودن و شعار بودن تصريح كند. از اين منظر، در باب چيزي كه پيامبر يا امام سخني نداشته باشند، نمي توانيم سر خود، آن را جزو شعائر بدانيم. [3] اين ديدگاه علامه فضل اللَّه است. به نقل ايشان، آيت اللَّه خويي در پاسخ به استفتايي درباره قمه زني از همين منظر پاسخ مي دهد:

نصّي بر شعار بودن آن وارد نشده است، پس راهي براي حكم به استحباب آن نيست. [4] .

برخي نيز شعائر را اين گونه نمي دانند و بر اين باورند كه امري عرفي است و مسلمانان مي توانند اموري را شعيره قرار دهند، زيرا شعيره جز علامت نيست و مي تواند به وسيله عرف متشرّعه تعيين شود. [5] ليكن چه شعائر را توقيفي بدانيم و آنها را محدود به برخي از نمادهاي خاصّ ديني منحصر كنيم و چه دست خود را باز بگذاريم تا بتوانيم هر عملي را شعار ديني خود قرار دهيم، تنها مي توانيم عملي را جزو شعائر بدانيم كه لااقل از مقبوليتي ديني برخوردار باشد، ريشه در سنّت تاريخي و تشريعي ما داشته باشد، با اصول و خطوط كلّي دين سازگار باشد، وجاهت اجتماعي داشته و مورد انزجار برخي از متديّنان نباشد. تا چنين اتّفاق نظري صورت نگيرد، نمي توان سرخود حكم كرد كه فلان عمل شعيره ديني است. اما مدّعيان، قبل از آن كه شعيره بودن قمه زني را اثبات كنند، در پي تأكيد بر لزوم تعظيم آن بر مي آيند. هنگامي نيز كه به آنان اشكال مي شود قمه زني و اعمالي از اين دست موجب تمسخر و استهزاي ديگران مي شود، پاسخ مي دهند:

استهزا نيز موجب دست كشيدن از احكام شرعي نمي گردد. [6] .

آري، اگر واقعاً قمه زني حكم شرعي بود، نمي بايست از ترس ديگران، آن را واگذاشت. امّا مخالفان قمه زني مي گويند: چرا عملي را كه هيچ ريشه ديني قابل دفاعي ندارد، انجام مي دهيد و با اين كار، موجب استهزاي اين و آن را فراهم مي كنيد. پاسخ اين اشكال، آن نيست استهزاي ديگري نبايد موجب دست كشيدن از حكم شرعي شود. [7] چه كسي نشان داده است كه اين حكم شرعي است؟ [8] .


پاورقي

[1] ثورة التنزيه، ص 27.

[2] درباره مفهوم ومحدوده شعائر، ر. ک: عوائد الأيام، ص 23.

[3] حديث عاشورا، ص 22.

[4] لم يرد نصّ بشعاريته، فلا طريق إلي الحکم باستحبابه»، (المسائل الشرعيه، ج 2، ص 337، به نقل از حديث عاشورا، ص 220).

[5] براي ديدن تفسير و دفاع از اين نگرش، ر. ک: الشعائر الحسينية بين الأصالة والتجديد، ص 50 به بعد.

[6] فتاوي العلماء، ص 20.

[7] کساني مانند آيت اللَّه خويي نيز که به عنوان اولي قمه‏زني را جايز مي‏دانند، بر آن هستند که اگر اين عمل موجب وهن تشيّع در نظر عرف گردد، مجاز نيست. (حديث عاشورا، ص 221).

[8] به همين سبب آيت اللَّه خامنه‏اي در پاسخ به استفتايي درباره مشروعيت قمه‏زني چنين پاسخ مي‏دهد: «قمه‏زني، افزون بر آن‏که از نظر عرفي از جلوه‏هاي غم و اندوه به شمار نمي‏رود و در زمان امامان و پس از آنان نيز سابقه نداشته است و تأييد خاص يا عامّي از معصوم عليه السلام در[اين] باب نرسيده است، در زمان حاضر مايه بدنامي تشيّع مي‏شود و از اين‏رو، به هيچ حال جايز نيست. (اجوبة الاستفتاآت، ج 2، ص 129).