بازگشت

روش امام خميني در احياي فلسفه عاشورا


در اينجا به همين مختصر اكتفا مي كنيم كه نگاه امام خميني به ميراث عاشورا، نگاه تعالي بخش و در عين حال قدردان خدمات گذشتگان بود. ايشان در عين حال كه خود عميقترين تحول نظري و عملي نسبت به درك عاشورا و نهضت حسيني را نشانه رفته بود، نقدي احترام آميز به برداشتهاي رايج از سنت ميراثداري عاشورا داشت و قدر و ارزش همين مجالس و محافل سنتي عزاداري و بزرگداتشهاي صوري را در حفظ اساس نهضت و انتقال كليت پيام آن بخوبي مي شناخت و با بيان اينكه «ما هر چه داريم از محرم است» و «محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است» و «با ذكر مصائب اهل بيت، اين مذهب تا حالا زنده مانده است»، وامداري خود را به سنت سلف نشان مي داد و بعضا با لحني احترام آميز خطاي روشنفكران متدين را در كم اعتنايي يا ناديده انگاشتن خدمات گذشتگان گوشزد مي نمود. ايشان با يادآوري اين نكته كه بعض علماي سلف به لحاظ وضعيت زماني و موقعيتهاي خاص ممكن است تكليف خود را در حمايت از دين از طريق نوعي ورود در دستگاه حاكمان يافته باشند بر خلاف سنت انقلابي نمايي رايج از صدور حكم محكوميت تمام كساني كه از مشي مبارزه آشكار فاصله گرفته بودند، ابا داشت [1] در عين حال با تعبير به اينكه همه ائمه (ع) علي رغم اختلاف وضعيت، كه به اختلاف مشي مبارزه مي انجاميد، «اصل مبارزه با باطل» را با جديت تمام دنبال مي كردند، برداشت راحت طلبانه دينمداران عافيت طلب را افشا مي نمود و از همين موضع بود كه مي فرمود «لازم است در نوحه ها و اشعار مرثيه و اشعار ثناي ائمه حق (ع) بطور كوبنده فجايع و ستمگريهاي ستمگران هر عصر و مصر يادآوري شود. [2] نكته مهم ديگري كه بايد به آن اشاره شود، موضع هوشيارانه امام در برابر طرح موضوعاتي است كه صرف نظر از صحت و سقم مضمون و محتواي آن، ممكن بود به صورت عاملي براي انحراف از مصائب و موضوعات ومشكلات اصلي عمل كند. در قلمرو مباحث و دقت نظرهاي علمي - تاريخي مربوط به عاشورا و حماسه حسيني، آشكارترين ويژگي موضعگيري امام در برابر «كتاب شهيد جاويد» از همين ديدگاه است. امام بدون اينكه رسما در غوغاي مطرح شده در رد يا تأييد مدعاهاي كتاب شهيد جاويد وارد شوند، طرح اين موضوعات جنجالي و سپس جنجال آفرينيهاي موافقان و مخالفان را خطري براي انحراف اذهان از مسأله اصلي يعني جنايات و خيانتهاي رژيم وابسته شاه مي دانستند. [3] .

مسلم است كه امام خميني با حسن استفاده از ميراث بزرگداشت عاشورا و احيا و اصلاح ابعاد فراموش شده يا بد فهميده شده آن، خيل عظيم دوستداران و محبان اهل بيت را به سرچشمه كوثر حقيقي كربلا رهنمون شد و از توده وسيع اما خاموش و بي خطر عزاداران، مداحان، گويندگان و مرثيه سرايان فاجعه كربلا، لشكرهاي فريادگر، هدفمند و شهادت طلبي سامان داد كه بنياد بيدادگري، ظلم و بيگانه و بيگانه پرستي را در كام آتش افروخته از ايمان به «كل يوم عاشورا» فروبلعيد. به يمن احياي فلسفه عاشورا بود كه عاشوراي 42 آغازگر نهضتي شد كه در عاشوراي 57 سند ختم مشروعيت و مقبوليت رژيم وابسته شاه را به امضاي همه مراكز خبري و محافل تصميم گيري حاميان شاه رساند و به اين ترتيب يكي از مستحكمترين نظامهاي يزيدي تاريخ به مدد فهم درست نهضت عاشورا به موزه تاريخ ستم پيوست. در طول حوادث بعد از انقلاب و شرارتهاي گروهكهاي ضد انقلاب و بويژه در خلال هشت سال تحميل جنگ، ملت ما با الهام از عاشورا، دفاع مقدس خود را به عنوان مظهري از عمل «حسين گونه» تدارك ديد. بر اين اساس در حال حاضر سخن گفتن از دلائل و شواهد مؤيد احياي فلسفه حسيني در نهضت خميني، تكرار بديهيات به شمار مي آيد و طبعا به استثناي ضرورت ثبت همين بديهيات در تاريخ، نقل آن در چنين مجامعي لازم نيست.


پاورقي

[1] رجوع کنيد به صحيفه نور، ج 1، ص 258.

[2] قيام عاشورا در کلام و پيام امام خميني، ص 91.

[3] رجوع کنيد به صحيفه نور، ج 2، ص 250 و نيز صحيفه نور، ج 6، ص 228، 29.