بازگشت

احياگران حقيقت عاشورا


در اين مقال بدون اينكه ادعاي احصاي اين شب شكنان را داشته باشيم و با پوزش و اعتذار از اينكه اين عدم احصا ممكن است موجب تضييع حقي از افراد ذي حق در اين پهنه مقدس باشد به اجمال، انديشه پاره اي از قله هاي رفيع اين سلسله احياگر حقيقت عاشورا در چند دهه اخير را مرور مي كنيم.

دكتر علي شريعتي يكي از نافذترين قلمها و زبانها را در بازنمايي عاشورا و احياي فلسفه آن به كار گرفت. «مسئوليت شيعه بودن»، «شيعه يك حزب تمام»، «حسين وارث آدم»، «ياد و يادآوران» و «شهادت» از جمله آشكارترين پيامهاي وي در معرفي حقيقت ظلم ستيز و حق طلبانه و ميراثداري اسلام در آيينه نهضت كربلاست. «تشيع علوي و تشيع صفوي» معرفي تلاشي است كه وي به خرج مي دهد تا با نوعي سود جستن از زبان جامعه شناسي طبقات و قشربندي اجتماعي و جامعه شناسي سياسي به قطب بندي و تفكيك صف حق و باطل از درون مدعيان تشيع بپردازد. در اين تحليل است كه او نوعي پاسخگويي به كج فهمي يا شبهات مطرح شده از سوي غرب زده ها و منورالفكرها و مدعيان فلسفه هاي سوسياليستي و ماركسيستي را نيز مد نظر دارد و بخشي از واقعيات مورد اشاره و استناد منتقدان را با عنوان تشيع صفوي از تشيع علوي جدا مي سازد. از اين طريق او ضمن نوعي همنوايي با آنان در محكوميت اين برداشت انحرافي و تخدير كننده از اسلام و تشيع، تفكر وارداتي و تقليد نابخردانه آنها از ديدگاه هاي بيگانه با واقعيات جامعه بومي و فرهنگ اسلامي را، كه مانع از درك حقيقت تشيع ناب شده است، نكوهش و استهزا و افشا مي نمايد.

او مي كوشد تا از طريق بازنمايي حماسه عاشورا، تفسيري راديكال، امروزي و جوان پسند از اسلام ارائه دهد كه ضمن توانايي مقاومت در برابر آماج حملات شبهه انگيزان، انرژي و خميرمايه لازم براي بسيج و يورش فكري و سياسي به يزيديان عصر رافراهم آورد. جمله هاي مشهور او از جمله اينكه: «هر انقلابي دو چهره دارد، خون و پيام» يا «آنان كه رفتند كاري حسيني كردند و آنان كه ماندند بايد كاري زينبي كنند و گرنه يزيدي اند» همچون شعله و جرقه اي در خرمن اذهان مشتاق و سرگشته نسل جوان مسلمان فرود آمد و بزودي موجي از اسلام خواهي توام با روح مقاومت و مبارزه با حكومت جور و وابسته را موجب گرديد. هر چند اين موج فراگير احساس اسلامخواهي و اسلامگرايي به دليل نداشتن عمق كافي در معرض التقاط با ديگر آموزه ها و ايدئولوژيهاي به اصطلاح انقلابي نيز قرار داشت و بعضا خساراتي نيز به بار آورد ولي عمدتا از مجراي اتصال به درياي انديشه اسلام ناب و فقاهتي امام و نهضت وي، تموج حقيقت عاشوراي حسيني را موجب گرديد و كشتي حاكميت يزيديان را در گرداب خود فروغلتاند.

شب شكن ديگر، شهيد مطهري است كه از طريق تاملات و دقت نظرهاي ويژه خويش و با شجاعتي در خور، «حماسه حسيني» را از غبار «تحريفات» برگرفت. او با منش استدلالي و تيزبيني خاص خود بخشي از تصورات ناصواب و گزافه گوييهايي كه مستندات شبهه انگيزان را تدارك مي ديد به صواب هدايت كرد. ايشان در عين حال كوشيد با اتخاذ موضع ارشادي و انتقادي نسبت به برداشتهاي آزاد و تا حدودي فارغ از دغدغه «اصالت و استناد به منابع متقن و محكمات دين»، كه توسط پاره اي روشنفكران مذهبي از جمله شريعتي مطرح مي شد، احياگري و پيرايه زدايي از حماسه حسيني را با وفاداري هر چه تمامتر به مباني و مسلمات انديشه ديني توام سازد. تأمل و دقت نظر در منشأ و مستندات شعار فراگير و مقبول «ان الحياة عقيدة و جهاد» كه به حضرت امام حسين (ع) نسبت داده مي شد از جمله مصداقهاي اينگونه موشكافيهاي متعهدانه ايشان به شمار مي رود.

اما قافله احياگران عاشورا را قافله سالاري است كه وسعت و عظمت كار و عمق تامل و بازنمايي حقيقت حسيني توسط ايشان با ديگر رهروان اين راه قابل قياس نيست. چرا كه وي حماسه حسيني جديدي بر پا نمود كه به مدد ميراث عاشورا و با همت انصار فداكارش، «پيروزي خون بر شمشير» را با «پيروزي حق بر باطل» عجين و محقق ساخت. اين مقال را فرصت و ادعاي اين نيست كه به مقايسه حماسه حسيني و انقلاب خميني بپردازد. همچنين ضرورتي به بازگويي ويژگيها و نشانه هاي معرف فهم عميق آن حضرت از نهضت كربلا وجود ندارد چرا كه لا اقل همعصران اين قلم و مخاطبان اين سخن، خود شاهد بودند كه چگونه امام خميني «س» با طرح نظري و عملي شعار «خون بر شمشير پيروز است» و «مكتبي كه شهادت دارد اسارت ندارد» «هيهات منا الذله» حسيني و «لا اري الموت الا سعاده» [1] را به تماشاگه جهانيان برد و «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» را از 15 خرداد 42 تا آخرين لحظات عمر با بركت خويش در خرداد سال 1368 و از كوچه پس كوچه هاي خمين تا فراز منبر فيضيه و از آنجا تا بورساي تركيه و نجف و سپس از نوفل لوشاتو تا جماران با همه وجود،مستند ساخت. از بازگويي جمله ها و سخنان ايشان در ترسيم چهره حقيقي عاشورا نيز درمي گذريم و مخاطبان را به مجموعه گرانقدري، تحت عنوان «قيام عاشورا در كلام و پيام امام خميني» توسط مؤسسه تنظيم و نشر آثار آن حضرت منتشر شده است حوالت مي دهيم.».


پاورقي

[1] اشاره به سخن مشهور حسين بن علي (ع) که فرمود، «اني لا اري الموت الا سعادة و الحيات مع الظالمين الا بر ما» مرگ را جز سعادت نمي‏دانم و حيات توام با پذيرش ظالمين را جز ننگ نمي‏شناسم.