بازگشت

نفوذ عميق دين و رهبري آن در دلها


دشمنان دين تا زماني كه احساس كنند، هنوز دين در اعماق دلهاي توده مردم نفوذ نكرده و جمعيت قابل توجهي به سوي خود نكشيده، سعي مي كنند كه از راه قتل و ترور و وحشت و ارعاب و جنگ به مقابله با آن پردازند، اما همين كه احساس كنند كه دين و رهبري آن در ميان اقشار مردم، موقعيت خوب و قدرت معنوي شكست ناپذيري به دست آورده اند، سعي مي كنند كه از راه نفوذ در ميان پيروان مكتب و در دست گرفتن اهرمهاي قدرت، به تضعيف و ريشه كن كردن آن پردازند.

اسلام و رهبري آن با گذشت چند سالي از دوره ظهور، كم كم به مرحله اي رسيد كه نبرد با آن، نتيجه اي جز انتحار نداشت. توده ها و اقشار مختلف مردم، چنان به رهبري دين و تعليمات آن، دل بستند كه به هيچ قدرتي فرصت مبارزه با آن را نمي دادند.

بني اميه، مردمي سياسي و موقع شناس بودند. درباره ابوسفيان نوشته اند: يكي از چهار تني به شمار مي رفت كه در جاهليت فرمانشان نافذ بود. برخي او را از زنادقه قريش شمرده اند. در جنگهاي شرك عليه السلام، او از مهره هاي فعال و حساس بوده [1] و هرگز - چه قبل از مسلماني و چه بعد از مسلماني - دست از توطئه عليه اسلام بر نداشته است.

در چنين اوضاعي، چنين حزب نيرومندي كه انسجام قبيله اي هم دارد و با قبيله بني هاشم نيز از قديم الايام در مبارزه و رقابت بوده، يا بايد تسليم شود و يا خطوط سياست براندازي را مطابق وضعيت زمان ترسيم كند. از اين حزب زنديق، انتظاري جز انتخاب راه دوم نبود.


پاورقي

[1] دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 5، ص 558.