بازگشت

عاشورا و خرافه بندي ها


واقعيت اين است كه اسلام توانست با آموزش ها و روشنگري هاي خود، تا حد زيادي بر خرافات و افكار باطل فايق آيد و اجتماع متحول از دوران جاهليت را كه هنوز آبستن انواع خرافات بودند، تحت هدايت و رهنمودهاي اسلامي عقيم سازد.

اما به دنبال فترت حاكميت واقعي اسلام، كه قرن ها بر كشورهاي اسلامي مستولي گرديد و به تبع آن انواع روايات و احاديث سراسر كذب و ساختگي را وارد در صحيفه ناب كلام معصومين عليهم السلام كرد، بدعت ها و خرافاتي نيز همانند علف هاي هرز در بوستان اسلاميت روييدند و سر برآوردند. و در قرون اخير تولد كشورهاي استعمارگر كه جز دين ستيزي و دنياسوزي كشورهاي مسلمان نشين و مستضعف جهان هدفي را دنبال نمي كردند، در راستاي پرورش خرافات كهنه شده و از ياد رفته، با حرص و ولعي تمام به آبياري و احياي آن گياهان هرز همت گماشتند و چه بسا فتنه هايي را نيز به بار آوردند. و در اين ميان اساساً بيشترين سرمايه گذاري استعمار از لحاظ دين ستيزي، با درك حقايق موجود در اديان و مكاتب، در حول و حوش جهان تشيع صورت پذيرفت و آنچه در توان داشتند، در اين راه دريغ نورزيد.

روزي با سبز نمودن «باب» و «بهاء»، «مهدويت» را هدف تير خرافات قرار دادند و روزي ديگر با علم كردن «كسروي»، اساس اسلام، يعني «وحي و خاتميت» را. و در اين اواخر به طرح شخصيت معكوسي به نام سلمان رشدي پرداختند، تا با استفاده از روايات جعلي و خرافي و وارده در كتب حديثي و روايي به بزرگ نمايي افسانه «غرانيق» همت گمارد و قرآن و پيامبر خاتم صلي الله عليه وآله را مورد اهانت و استهزاء قرار دهد و «آيات رحماني» را به خيال باطل خود «آيات شيطاني» قلمداد نمايد، كه ناگاه هدف فتواي مشهور امام خميني رحمه الله قرار گرفت و ناكام ماند، كه گفته اند:



مدعي خواست كه آيد به تماشاگه راز

دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد



در طول تاريخ، با ظاهر شدن دست هر تعرضي به ساحت مقدس اسلام و قرآن، علما و فقهاي اسلامي با مبارزه بي امان خود در قطع و طرد آن دست هاي جنايتكار كوشيده اند و تا سر حد شهادت پيش رفته اند. تنها موضوعي كه به نظر مي رسد به بلنداي مظلوميت حسين بن علي عليه السلام مظلوم و بي ياور مانده است، همان «عاشورا» و «حماسه عاشوراي حسيني» است.

صرف نظر از تحريفات و پيرايه هاي لفظي و معنوي كه آگاهانه و ناآگانه سيماي حماسي و تابناك عاشورا را در هاله اي از ابهام و تاريكي فرو برده و زورق گلرنگ شهادت را شكسته است، بحران خرافات و بدعت ها نيز در اين ميان صلابت و شجاعت و پيام دهي و خيزش آوري عاشورا را تضعيف نموده و از فحواي بلند توحيدي و از هيمنه عبوديت آن كاسته است، به طوري كه منشور حريت و رهايي بخش نقش بسته در رايت حسيني، در ريختن قطره اشكي كه بوي معجزه صليب ترسايان از آن متظاهر است خلاصه شده و «چندان جنبه عاطفي واقعه عاشورا اهميت يافته است كه هر چيز براي رسيدن به درياي عواطف مخاطبان، مجاز و مشروع تلقي گرديده است».

احياي سيرت و سنّت نبوي صلي الله عليه وآله و ائمّه اطهارعليهم السلام در اين زمينه، بهترين الگوي خداپسندي است كه مي تواند ما را در راهيابي به شيوه هاي صحيح عزاداري بر حسين بن علي عليه السلام رهنمون شود و در اصلاح اسلوب هاي خرافي گرايانه مدد رساند.