بازگشت

يزيد كه بود و چه كرد؟


يزيد همان است كه همه تواريخ معتبر، با اين كه از ديدگاه هاي مختلفي وقايع و سرگذشت شخصيت ها و رويدادهاي تاريخي را مطرح مي كنند، بازگو كرده و مي گويند:

«امام حسين عليه السلام، وقتي كه فسق و انحراف يزيد به همه مردم دورانش آشكار شد اقدام برعليه يزيد كرد...» [1] .

اين جمله مختصر مي تواند شخصيت يزيد را به تمام معني آشكار كند؛ زيرا فساد و تبهكاري و انحراف يك شخصيت، تا به حد نهايي نرسد، گفته نمي شود كه اوصاف قبيح مزبور آن شخص براي همه ثابت شده است؛ چرا كه صدها احتمالات، تأويلات، تفاسير و اغراض شخصي و عمومي مانع از آن است كه بيش از ده جامعه بزرگ اسلامي آن روز، كوچك و بزرگ و دانا و نادان و خوب و بد... همه و همه، كثافت و فساد و تبهكاري شاخص ترين فردشان را بپذيرند.

اگر از اين اتفاق نظر جوامع عصر يزيد و صاحب نظران قرون و اعصار بعدي بگذريم، توجه شايسته به كردار سه سال و نيمه يزيد، جاي ترديدي در اين حقيقت نمي گذارد كه موافقت حسين عليه السلام با او، جز امضاي نابودي اسلام و بردگي مردم به بني اميه، نتيجه اي دربر نداشت. اما كاري كه يزيد در مدت زمامداري اش كرد، به قرار ذيل است:

1. كشتن حسين بن علي عليه السلام، با هفتاد و يك رادمرد ديگر، به وضعي كه تاكنون هيچ مورخي، چه مسلمان و چه غيرمسلمان، بدون لرزش وحشت و ناراحتي روحي شديد، نتوانسته است پيرامون آن حادثه مطالعه اي كند و چيزي بنويسد.

2. قتل عام اهل مدينه، كه به قول مورخين درباره جلادان خون آشام مغول: «آمدند و كشتند و تارومار كردند و سوزاندند و رفتند» با اين تفاوت كه در هيچ تاريخي ديده نشده است كه چنگيز و هلاكو و آباقاخان به فرماندهان خود دستور بدهند، كساني را كه از لبه شمشير شما سالم ماندند، دور خود جمع كنيد و از يكايك آنان براي برده شدن به من بيعت بگيريد. اين دستور را يزيد ضدبشر صادر كرده است.

دستور يزيد به جلادش، مسلم بن عقبه، چنين بود كه اگر كسي از اهل مدينه زنده بماند، بايد براي بردگي محض با من(يزيد) بيعت كند، و اگر كسي از پذيرش بردگي امتناع ورزيد، گردنش از بدنش جدا شود. [2] .

3. سوزاندن بيت اللَّه الحرام و كشتار اهل مكه. اين بود كار سه سال و نيم زعامت يزيد.


پاورقي

[1] مقدمه تاريخ، ابن خلدون، ص 216.

[2] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 250 و 251.