بازگشت

شب عاشورا و دروغي ديگر


سيم: خبر طولاني در مسناي اين جماعت است كه خلاصه آن آن كه جناب زينب عليهاالسلام در شب عاشورا به جهت هم و غم و خوف از اعداء در ميان خيمه ها سير مي كرد براي استخبار حال اقربا و انصار. ديد حبيب بن مظاهر اصحاب را در خيمه خود جمع كرده و از آنها عهد مي گيرد كه فردا نگذارند احدي از بني هاشم قبل از ايشان به ميدان بروند به شرحي طولاني. آن مخدره مسرورا آمد پشت خيمه ابوالفضل، ديد آن جناب نيز بني هاشم را جمع كرده و به همان قسم از ايشان عهد مي گيرد كه نگذارند احدي از انصار پيش از ايشان به ميدان رود. مخدره مسرور خدمت حضرت رسيد و تبسم كرد، حضرت از تبسم او تعجب كرد و سبب پرسيد: آنچه ديد عرض كرد تا آخر خبر [1] كه واضعش را در اين فن مهارتي بود تمام.


پاورقي

[1] اين مطلب از مصائب معروفي است که اصلا پايه و اساسي ندارد و هيچ ناقل معتبر و حتي نيمه معتبري نقل نکرده است. با کمال تاسف، گاهي چنين جرياناتي از زبان برخي واعظان مقيد نيز شنيده مي‏شود و هنگامي که از ناقل آن پرسيده مي‏شود و کمي تشکيک مي‏شود، تعجب مي‏کنند که مگر مي‏شود جرياني به اين معروفي پايه نداشته باشد! بنابراين بهتر آن است واعظان و مداحان خداترس و معادباور،به يک بازنگري جدي و مستند سازي محفوظات بپردازند تا خداي ناکرده گرفتار عواقب دنيوي و اخروي گفته‏هاي خود و به هدر رفتن زحمات خويش نگردند.