بازگشت

عوارض تفسير ثبوتي عاشورا


در پناه اين تحليل و تغيير اين نگاه عاشورا بيشتر حول محور سيدالشهداء و اصحاب و ياران او، و ارزش گريستن و ثواب برگزاري مراسم عزا و زيارت و دعا خلاصه مي شود. و كمتر در آثار بجا مانده از اين زمان، از فلسفه شهادت و هدف و پيام اين قيام خونين چيزي به چشم مي خورد. كتابهاي مقاتل هر روز قطورتر از پيش و حادثه هاي رقت آور و سخنان و اشعار گريه آور و خوابها و عجائب پيش آمده (از دروغ و راست) با آب و تاب از اين كتاب به آن كتاب و از اين مجلس به مجلس ديگر و ذكر معجزات و كرامات عجيبه، بيشترين حجم تاليف و سخن گويندگان و


واعظان را تشكيل مي دهد. تلاش گسترده اي در اين زمينه صورت مي گيرد تا اين حادثه در هاله اي از تقدس و يك عمل غيرقابل تكرار و الگوگيري قرار گيرد. به گونه اي كه مردم، يك طرف قضيه را فقط در شخص سيدالشهداء عليه السلام و طرف ديگر را در شخص يزيد بن معاويه ببينند و كمتر به تسري دادن و تطبيق كردن بينديشند. و اين نكته در طول زمانها به حدي تبليغ شده كه به صورت طبيعي امروزه مردم متدين و علاقمند، صرف شنيدن مصائب آن بزرگوار و مويه كردن را يك اصل و هدف اساسي تلقي نموده و آن را بيش از فلسفه عاشورا ارج مي نهند. چنين ديدي در حادثه عاشورا نه تنها مانعي براي حكومت ستمگران نيست، بلكه مي تواند وسيله اي براي برخي از اغراض سياسي آنها قرار گيرد. حتي مخالفت رضاخان با اين مجالس را نبايد از ترس او دانست، بلكه او اين عمل را مظهر ارتجاع و سبب واپس ماندگي جامعه مي دانست و مانعي براي پيشرفت كشور. او به خوبي واقف بود كه برگزاري اين مجالس اگر با همين ديدگاه تعقيب گردد، چندان مزاحمتي براي او نخواهد داشت. چنانكه براي پسرش چنين بود او كه سالها در اين كشور به فساد پرداخت و حرث و نسل اين كشور را تباه ساخت. خود مبلغ اين مجالس بود: همه ساله اقامه مجلس عزا مي كرد و با آب و تاب و باشكوه آن را برگزار مي كرد؛ شخصا در اين مجالس حضور مي يافت و در ايام عاشورا، به ديدن دسته جات عزاداري مي رفت و رؤساي هيأت عزا را مورد تشويق و تقدير قرار مي داد! و تا زماني كه مجالس عزاي ابي عبدالله عليه السلام با همان ديدگاه برگزار گرديد، مشكلي از اين ناحيه براي خود احساس نكرد و حتي در مقاطعي، از اين نگاه خمود ديني به نفع خويش و ثبات حكومت خود استفاده كرد!