بازگشت

مناظره اي از حسين بن روح


مناظره اي از حسين بن روح (يكي از نواب اربعه حجت ابن الحسن عليه السلام) نقل

شده كه در راستاي اين بحث مفيد است و جايگاه اين دو مقام را روشن مي سازد: محمد بن ابراهيم مي گويد: خدمت ابي القاسم حسين بن روح بودم با جماعتي، مردي برخاست و گفت: سوالي دارم. حسين بن روح گفت: بپرس. آن مرد گفت: آيا حسين بن علي عليه السلام ولي خداست؟ حسين بن روح گفت: آري. مرد پرسيد: آيا رواست كه خداوند دشمن خودش را بر دوستش مسلط كند؟! حسين بن روح گفت: آنچه مي گويم خوب درياب. بدان كه خداوند با بندگانش رودررو و مستقيم سخن نگفته است؛ لكن رسولاني را به سوي آنها فرستاده است كه از جنس آنهايند و بشري همانند ديگر مردمان. اگر رسولاني مبعوث مي كرد كه از جنس آنها نبودند، از آنها مي گريختند و كلام آنها را نمي پذيرفتند. و چون رسولاني فرستاد كه از جنس آنها بودند، غذا مي خوردند و در بازارها راه مي رفتند، به آنها گفتند: شما نيز مانند ما بشر هستيد و سخن شما را نمي پذيريم مگر اين كه چيزي براي ما بياوريد كه افرادي مانند ما از آن عاجز باشند، پس ما دريابيم كه شما برگزيدگاني هستيد كه جز شما كسي قادر بر آنها نيست. پس خداوند معجزات و كرامات را براي آنها قرار داد به گونه اي كه ديگر مردمان از آن عاجز بودند... پس چون معجزات از آنها ظاهر شد و ديگر مردم از آوردن آن عاجز بودند، خداوند از باب لطف بر بندگان خود و حكمت بالغه خويش، انبياء را با داشتن چنين معجزاتي اين گونه قرار داد كه گاهي پيروز شوند و گاهي شكست خورده باشند؛ گاهي مسلط و گاهي زير سلطه قرار گيرند. اگر خداوند آنها را در همه حالات پيروز و مسلط قرار مي داد و آنها را مبتلا و امتحان نمي كرد، مردم آنها را خدا برمي گزيدند. و چون شناختند، تحمل آنها را بر بلاء و سختيها و مشكلات، و احوال آنها را كه همانند ديگر مردمان است مشاهده كردند كه در محنت و سختي شكيبايند، و در عافيت و غلبه بر دشمن شاكرند، و در همه حالات، فروتن و غيرسركش اند، هر آينه


بندگان خدا خواهند دانست كه آنها را نيز خدايي است كه آنها را خلق كرده و زندگي آنها را تدبير نموده است. پس خداي او را عبادت كنند و رسول او را اطاعت. و اينها حجت و دليل خداوند هستند براي كسي كه آنها را از حد و مرز بندگي خدا خارج سازد و مدعي ربوبيت براي آنها باشد؛ يا با آنها دشمني ورزد و مخالفت كند؛ و يا آنچه را آورده اند، انكار نمايد. «و ليهلك من هلك عن بينه و يحي من حي عن بينه» براي اين كه هلاكت و سعادت، هر دو از روي دليل و حجت باشد. محمد بن ابراهيم گويد: فردا به سراغ شيخ رفتم در حالي كه با خود مي انديشيدم كه آنچه را شيخ در مجلس ديروز گفت، گفته خود اوست. همين كه در مجلس نشستم حسين بن روح سخن آغاز كرد و گفت: اي محمد بن ابراهيم: اگر مرا از آسمان فرو اندازد و در ميان آسمان، پرندگان مرا بربايند و يا باد مرا از مكاني بلند به زير اندازد، براي من محبوبتر از آن است كه به راي و نظر خود درباره دين سخن بگويم، بلكه اين سخن از منبع وحي است و از امام عليه السلام شنيده شده است. [1] .


پاورقي

[1] الاحتجاج، شيخ طبرسي، ج 2، ص 285؛ علل‏الشرايع، صدوق،ج 1، ص 230، کمال‏الدين، شيخ صدوق، ج 2، ص 184؛ کتاب الغيبه، شيخ طوسي، ص 197.