بازگشت

رابطه توان ثبوتي و الگوپذيري


اعمالي كه از معصوم صادر مي شود. اگر با استفاده از توان و قدت ثبوتي آنها باشد، قابل تبعيت و تاسي و تقليد نيست، عملي است انحصاري كه انسانهاي معمولي توان انجام آن را ندارند. دريافت و تبيين و تفسير واقعي وحي، از آن انحصاري آنهاست؛ و اين عمل مقدور هيچ بشري نيست. تقليد و تبعيت از معجزات و كرامات در هيچ مضمون روايي و قرآني از مردم و اردتمندان ائمه خواسته نشده است؛ زيرا اين اعمال با استفاده از قدرت ثبوتي آنها تحقق يافته است و وسايل آن در اختيار بشر نيست. حال سخن ما اين است كه آيا مي شود و يا مي توان سراسر زندگي و گفتار معصومين عليهم السلام را با همين نگاه تحليل كرد؟ و لوازم آن را پذيرفت؟! اگر معتقد شويم زندگي معصوم سراسر يك زندگي ثبوتي است كه با استفاده از توان و قدرت غير بشري آنها تحقق يافته است، معنايش آن است كه مشي عملي و سيره زندگي آنها، براي هيچ بشري قابل تقليد و تاسي نخواهد بود؟! بنابراين براي مردم حجت و دليل و راهنما نخواهد بود! استفاده از قدرت ثبوتي، بيشتر در مقام محاجه با منكرين صورت گرفته است و با توجه به حوادث و فراز و نشيب هاي گوناگون در زندگي آنها، بسيار نادر و اندك است. بنابراين آنها موظف بوده اند، براي تحقق اهداف الهي خويش، همانند ديگر مردم زندگي كنند و با استفاده از وسايل و امكانات بشري و بهره وري از روال طبيعي و مجاري معمولي بشري، راه مستقيم و طريقه يك زندگي انساني و خداپسندانه را فراروي مومنان و ارادتمندان قرار دهند. و مومنان مكلف شده اند به آنها تاسي جسته و حركات و سكنات آنها را معيار زندگي خويش قرار دهند.